یک سلسله تعبیرات عربی رایج در فارسی وجود دارد که شامل دو جزء است و جزء اولشان دارای ضمه است و میان آنها «و» نیست؛ اما عدهای بهپندار اینکه میان آنها «و» است، آنها را با «و» مینویسند؛ مانند:
ید بیضا که ید و بیضا مینویسند،
قوس قزح که قوس و قزح مینویسند،
اضغاث احلام که اضغاث و احلام مینویسند،
عبد عبید که عبد و عبید مینویسند،
غیر ذلک که غیر و ذلک مینویسند،
جر بحث که جرّ و بحث مینویسند.
همهٔ این تعبیرات غلط است.
گزیدهای از: محمد اسفندیاری، کتابپژوهی، قم: صحیفهٔ خرد، ۱۳۸۵، ص۲۷۱، پانوشت.
4 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
البته «جرّ بحث» بهمعنای «جروبحث» امروزی نیست؛ بلکه جرّ بحث بهمعنای «کشاندن بحث» است.
منظورتان این است که «جر و بحث» ترکیب تازهای است و در زبان فارسی معنای خود را یافته است؟ دعوا بر سر همین است. این ترکیب در عربی بیمعناست. «جر بحث» بهخطا در فارسی به «جر و بحث» دگرگون شده است. «فتح باب» هم ترکیبی اینچنینی است؛ اما در فارسی نمیگوییم «فتح و باب». سپاس از توجهتان.
این استدلال دربارهٔ نادرستی ساختِ این ترکیب درست نیست. «جر» در عربی بهمعنی کشیدن است. در فارسی نیز در جاهایی به همین معنی آمده است؛ اما در بیشترِ جاها معنایی مجازی نیز یافته است: کشمکش، دعوا، نزاع، درگیری. بهنظر میرسد ورود این واژه به پارهای از ترکیبهای عطفی فارسی، پس از پیدایش این معنای مجازی بوده باشد؛ ترکیبهایی چون «جرودعوا»، «جروبحث» و «جرومَنجر». بهبیاندیگر، در اینگونه ترکیبها، «جر» دیگر صرفاً بهمعنی سادهٔ «کشیدن» نیست و حاوی معنای درگیری و زدوخورد است و میتوان با «دعوا» هممعنیاش دانست. در لهجهٔ شیرازی هم از همین کلمه بدون «دعوا»یی که پشتش میتواند بیاید، بهتنهایی برای اشاره به دعوا و درگیری استفاده میکنیم و مثلاً میگوییم: «جَر شده!» در فرهنگ سخن، زیر مدخل «جروبحث» چنین آمده است: «مباحثه و نزاع لفظی: جروبحث آنها به جایی نمیرسد. باید یکی مداخله کند./ جروبحث دائمی دو برادر، شنیدنی است.» همچنین در تعریف «جروبحثکردن» آمده است: «گفتوگوکردن با کسی بر سر چیزی؛ معمولاً همراه با نزاع.» نیز در همین فرهنگ، از «جَرجَرکردن» بهمعنی «بهشدتکتکزدن» یاد شده است.
پس «جروبحث» در معنایی که امروزه فارسیزبان غالباً از آن مدنظر دارد، دقیقاً به همین شکل درست است و نه «جرِ بحث». البته «جرِّ بحث» هم نادرست نیست و معنادار است؛ منتها نه دقیقاً آن معنایی که از «جروبحث» برداشت میشود. «جرّ بحث» صرفاً بهمعنی کشدادن بحث و طولانیکردن سخن است؛ چه دعوا و درگیری لفظی و برآشفتگیای در میان باشد و چه نباشد؛ حال آنکه «جروبحث» مشخصاً به معنی درگیری لفظی است. بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که در «جرودعوا» و «جروبحث» و «جرومنجر» واژههایی هممعنا یا واژههایی با معنای نزدیک بههم بهدرستی به یکدیگر عطف شدهاند؛ دقیقاً مانند ترکیبهایی عطفی ازنوع «بزنوبکوب»، «کویوبرزن»، «دلوجرئت» و… .
جرجر و جر کردن ربطی به محل بحث ندارد. جرّ بحث تشدید دارد و از ریشه جرر است.
«جرّ بحث» هم امروزه مجازاً به معنی دعوا است نه اولاً و بالذات.
بنابراین «جرّ و بحث» که مردم میگویند، غلط است.