گاه واژۀ «ناغافل» را بهصورت قید یا صفت و در معنی «ناگهانی، ناگهان، بیخبر، غافلگیرانه» به کار میبرند. این کاربرد صحیح نیست؛ زیرا «غافل» خود بهمعنی «بیخبر» است و افزودن پیشوند منفیسازِ «نا» به آن، معنایش را برعکس میکند.
ـ ناغافل خوابم برد.
ـ ناغافل سیل آمد.
ـ ناغافل برایمان مهمان آمد.
ـ خلافیهایی که ناغافل دوبرابر میشود!
ـ تصمیم میگیرد ناغافل ترک روستا کند.
ـ خواستگاری ناغافل بازیگر شهرزاد از دختر هاشم آقا.
در فارسی امروز، بهخصوص در زبان محاوره، گاه واژۀ «ناغافل» را بهصورت قید یا صفت و در معنی «ناگهانی، ناگهان، بیخبر، غافلگیرانه» به کار میبرند. این کاربرد صحیح نیست؛ زیرا «غافل» خود بهمعنی «بیخبر» است و افزودن پیشوند منفیسازِ «نا» به آن، معنایش را برعکس میکند. بهبیان گویاتر، «ناغافل» بهلحاظ ساخت واژگانی، برابر است با «نابیخبر» که خود مساوی میشود با «باخبر»؛ یعنی درست برعکسِ چیزی که غالباً از آن قصد میکنند.
البته کسانی با استناد به چند کاربرد استثناییِ دیگر نظیر «ناخرابآباد» (بهمعنی «خرابآباد») و «نامحروم» (بهمعنی «محروم»)، «ناغافل» را صورت تأکیدیِ «غافل» به حساب میآورند و ازاینرو، کاربردش را جایز میشمرند. بااینحال، چنین نظری درست نیست؛ چراکه «نا» کاربرد و معنی مشخص و تثبیتشدهای دارد و آن این است که معنی را منفی میکند. به همین دلیل، «ناغافل» و «نامحروم» و «ناخرابآباد» بهمعنی «غافل» و «محروم» و «خرابآباد» صحیح نیست؛ بهویژه وقتی که «غافل» و «محروم» و «خرابآباد» در زبان زنده و معنیدار است. اگر این کاربردها را روا بدانیم، کسی که واقعاً بخواهد معنیِ مخالف چنین واژههایی را با «نا» برساند، راهی ندارد. دلالتها آشفته میشود.
درنتیجه، بهکاربردن «ناغافل» در معنی یادشده غلط است و بسته به بافت و لحن کلام، میتوان از این معادلها بهجایش بهره برد: «غفلتاً، غافلگیرانه، ناگهان، ناگاه، یکدفعه، یکمرتبه، یکهو، بیهوا، بیخبر، سرزده».
صورت اصلاحشدۀ جملههایی که در ابتدای این نوشته آمده، به این قرار است:
ـ یکهو خوابم برد.
ـ غافلگیرانه سیل آمد.
ـ سرزده برایمان مهمان آمد.
ـ خلافیهایی که بیخبر دوبرابر میشود!
ـ تصمیم میگیرد یکمرتبه ترک روستا کند.
ـ خواستگاری ناگهانی بازیگر شهرزاد از دختر هاشم آقا.