ناویراسته: ضمن جلب رضایت آگاهانه و داوطلبانهٔ وی برای شرکت در طرح، با هماهنگی او، زمان و مکان برقراری جلسهٔ مصاحبه در محیطی مورد علاقه و اعتماد او مشخص گردید.
درنگ: ضمن جلب رضایت آگاهانه و داوطلبانهٔ وی برای شرکت در طرح، با هماهنگی او، زمان و مکان برقراری جلسهٔ مصاحبه در محیطی مورد علاقه و اعتماد او مشخص گردید.
ویراسته: ضمن جلب رضایت آگاهانه و داوطلبانهٔ وی برای شرکت در طرح، با هماهنگی او، زمان و مکان برقراری جلسهٔ مصاحبه، در محیطی مطلوب و مطمئن از نظر او، مشخص شد.
گزارش: «مورد» در فارسی امروز کلیشه شده است. ببینید و بشنوید:
در ویرایش برخی جملات، اگر بخواهیم کلیشهٔ «مورد» را تغییر دهیم، بهناچار باید تغییرات بسیاری اِعمال کنیم. آیا میشود در اینگونه مواقع، با «مورد» مدارا کنیم؟ یا آیا حتماً باید «مورد» را تغییر دهیم؟ آیا همیشه باید خود را به آبوآتش بزنیم تا این واژه را تغییر دهیم؟
بهگفتهٔ آقای محمدمهدی باقری، کاربرد زیاد کلیشهها بد است و در یک کتاب، اگر یکیدو تا کلیشه بیاید، عیبی ندارد. البته ایشان این مطلب را برای جایی گفتهاند که ویراستار معادل نامناسبی برای کلیشهها بگذارد و کارش تابلو شود. بنده هم عرض میکنم با درنظرداشتن پویایی زبان و تحول زبانی، میتوان کاربرد غیرافراطی این واژهها را پذیرفت؛ چون اهل زبان فارسی این واژهها را در زبان خود پذیرفتهاند. با این حال اگر میخواهیم کلامی فصیحتر داشته باشیم، بهتر است «مورد» را از کلاممان بیرون کنیم.
در این چند سال ویرایش، بهندرت پیش آمده «مورد» را اصلاح نکنم! این اندک موردها هم چون بوی اصطلاح و صنفواژه میدادهاند، در امان ماندهاند. غرضم این است که تمام موردها را میشود اصلاح کرد. واژههای کلیشهشده که «مورد» یکی از آنهاست، رفتاری سرطانگونه در زبان از خود نشان میدهند!
در متن ویراستۀ بالا هم توانستهام با کمترین تغییر موردزدایی کنم. در اینجا امکان اصلاح مورد با کمترین تغییر وجود داشته؛ اما اگر چنین نباشد، میشود گاهی با «مورد» مدارا کرد. همین طور بقیۀ واژههای کلیشهشده. دقت کنید که کلیشهها غلط نیستند، غیرفصیحاند و کلام از زیبایی و پُرباریاش میاندازند.