نوشتن بازآفرینی ذهن است، کاری است بس شخصی و برخی نویسندگان به اثر خود چنان مینگرند که گویی امتداد جسم آنان است. چنین حس تملکی طبیعی است؛ از ما نویسندگان برنمیآید که به اثرمان بیهیچ احساساتی بنگریم. ولی بر ویراستاران فرض است که بیطرفی پیشه کنند، نفوذناپذیر باشند و در ویرایش متنی که در اختیار دارند، احساسات بهخرج ندهند. وظایفی که آنان در قبال خوانندگان بهعهده دارند، وادارشان میسازد که تصمیماتی سخت و خودسرانه بگیرند.
ویراستاران برای آنکه بهترین شیوهٔ کار با نویسندگان را بیابند، باید در نظر بگیرند که روابطشان با آنان بر چه منوال است. تماس اولیه هرقدر هم که گذرا و غریبوار باشد، بهنفع ویراستاران است که رابطهٔ حرفهای صمیمانهای با نویسندگان برقرار سازند.
ویراستار مدبّر پیش از آنکه کار ویرایش اثر را بیاغازد، میکوشد تا شخصیت و انگیزههای نویسنده را کشف کند. ویراستار منصف میکوشد علایق نویسنده را درک کند و دریابد که او چه انتظاری از ویرایش دارد. ویراستار در صورتی احترام کسب میکند که واجد این کیفیتها باشد:
۱. تبحر حرفهای: شناخت کامل از فن ویرایش و اصول تفهیم و تفاهم؛
۲. شکیبایی: توانایی و شوق کارکردن با نویسندگان، بهویژه با آنانی که خبره نیستند، بدون توسل به خشونت لفظی یا دلسردکردن حریف؛
۳. تواضع: ویرایش متن بدون تکبرورزیدن و مخصوصاً بدون ستیز نالازم با سبک نویسنده یا محرومکردن او از این حق که محتوای مدنظرش را بهنحو کامل بیان کند.
این خصلت آخری از اهمیت تعیینکنندهای برخوردار است.
منِ ویراستار غالباً ناچارم از نویسندگان سؤال کنم. بهترین نوع پرسش، کوتاهترین و طبیعیترین آن است. غالباً علامت سادهٔ «؟» با «صحیح است؟» کفایت میکند. اگر میخواهید به منیّت نویسنده خدشه وارد نسازید، هیچگاه حکم صادر نکنید. مخلص کلام اینکه پرسیدن عیب نیست. ویراستار حتی هنگامی که از نویسنده سؤالهای پیشپاافتاده یا غیرلازم میکند، بعید نیست به چشم او فردی دقیق و صمیمی جلوه کند.
برخی نویسندگان با همهٔ پیشنهادهای ویراستار راجع به نکات دستوری، بافت کلام، فصاحت و سبک مخالفت میکنند. گاه نیز بدقلقی نشان میدهند. ویراستاران نباید این بدقلقیها را به دل بگیرند. آنان موظفاند خونسرد باشند؛ زیرا جانبدار خوانندگاناند، فرایند تفهیم و تفاهم و نیز پیچیدگیهای زبان را درک میکنند و کار ویرایش را بر اساس قواعدی انجام میدهند که هیچ نویسندهای قادر به رد آنها نیست.
اکنون چند پیشنهاد اضافی ارائه میدهم که رعایت آنها باعث خواهد شد نویسندگان، هرقدر هم که ویرایش اثرشان اساسی باشد، احساس رضایت کنند:
۱. کار ویرایش را همواره با توجه به تواناییهای نویسنده انجام دهید. ابتدا نمونههای مناسب و صحیح اسلوب او را مشخص سازید و سپس به مواردی اشاره کنید که باید اصلاح شود.
۲. بیاطلاع نویسنده، هیچ نکتهای را اصلاح نکنید؛ حتی اگر یقین داشته باشید که نویسنده اشتباه کرده است.
۳. خواننده را مجوز دگرگونیهای اساسی اثر قرار دهید. تجدیدنظرها را با حقایقی توجیه کنید که از لحاظ خوانندگان واجد ارزش است.
۴. ویرایش اثر را با اعتمادبهنفس و حوصله و سیاستمداری انجام دهید. خوانندگان حامی ویراستاراناند؛ دستورزبان و شیوهنامهٔ ناشر نیز حجت قوی آنان است. این قدرت است. فروتنانه به کارش گیرید.
۵. خوشمشرب و بشّاش باشید. اگر خداوند، بخشندهٔ بشّاس را دوست میدارد، گیرندهٔ بشّاش را نیز دوست خواهد داشت. نویسنده نیز چنین است.
سخن آخر اینکه زنان ویراستار نباید تصور کنند که مردسالاری امری است متعلق به گذشته. آنان بد نیست به خود بقبولانند که برخی از مردان احترامات ایشان را بهنحو شایستهای رعایت نخواهند کرد؛ مخصوصاً اگر حکم ریاست در جیب داشته باشند.
مهمتر از همهٔ اینها، ویراستار باید حد ظریفی را بشناسد و بهدقت ملحوظ بدارد که متانت را از جسارت و جسارت را از پرخاشگری متمایز بسازد.
چکیدهای از: لوید باستیین، «راه و رسم کار با نویسندگان»، ترجمهٔ ناصر ایرانی، در: نصرالله پورجوادی، دربارهٔ ویرایش، تهران: نشر دانشگاهی، ۱۳۶۵، ص ۳۹ تا ۴۷.