virastaran.net/a/16464

زبان بلوچی | گفت‌وگو با دکتر مجید طامه

آموزش, دربارهٔ زبان, مبانی ویرایش, ویرایش و درست‌نویسی

از ۶آبان۱۳۹۶ و هم‌زمان با پخش مجدد برنامهٔ «صبح به‌خیر ایران»، در روزهای زوج حدود ۱۰ دقیقه از برنامه به فرهنگستان اختصاص یافته است. در این زمان کوتاه، پژوهشگران فرهنگستان زبان و ادب فارسی، هر بار دربارۀ یکی موضوعات زبان فارسی سخن می‌گویند. در برنامۀ ۲۱اسفند۱۳۹۶ دکتر مجید طامه دربارهٔ زبان بلوچی سخن گفته است. این گفت‌وگو را در ادامه می‌بینید:

متن گفت‌وگو نیز در ادامه آمده.


دکتر مجید طامه: زبان بلوچی علی‌رغم اینکه در جنوب شرق ایران رایج است، به‌لحاظ معیارهای زبانی، از زبان‌های ایرانی نویِ غربیِ شمالی حساب می‌شود. زبان بلوچی ویژگی‌هایی دارد که باعث می‌شود با برخی از زبان‌های ایرانیِ میانه، از جمله زبان پارتی، قرابت‌هایی داشته باشد. در عین حال این زبان ویژگی‌های خاص خودش را دارد که به‌خاطر این ویژگی‌ها از تمام زبان‌های ایرانی میانه و من‌جمله پارتی مجزا می‌شود. به همین سبب می‌توانیم بگوییم که در‌ واقع زبان بلوچی بازماندهٔ هیچ‌یک از زبان‌های ایرانی میانه نیست و یک زبان مستقل است که ما فقط از دوران نویِ این زبان، آثاری در دست داریم.

بر اساس منابع موجود، می‌توانیم بگوییم که واژهٔ «بلوچ» برای نخستین بار در یک متن پهلوی که پارسیِ میانه است، به‌نام «شهرستان‌های ایران» ذکر شده است. در این متن آمده که بلوچ‌ها کوه‌نشین‌ها هستند؛ یعنی در زمرهٔ کوه‌نشینان حساب می‌شوند. در متون دوران اسلامی هم نام بلوچ به‌صورت‌های بَلوس، بَلوج، بُلوچ و پُلوچ ذکر شده.

دربارهٔ ریشه و معنی بلوچ میان محققان و دانشمندان اختلاف‌نظر وجود دارد؛ اما آنچه بیشتر بر سرش اتفاق‌نظر وجود دارد، معانی‌ای مثل «سرزمین دارای آب‌راهه‌های زیرزمینی» است. اخیراً نیز در نظر جدیدی که مطرح شده و با متن پهلوی شهرستان‌های ایران هم‌سویی دارد، بلوچ به «دارای مَسکن بلند» معنی شده و به‌زبانِ خیلی ساده، بلوچ یعنی ساکن کوهستان.

مجری: بلوچستان؟

دکتر مجید طامه: نه، خود واژهٔ بلوچ یعنی ساکن کوهستان.

مجری: پس بلوچستان چه می‌شود؟

دکتر مجید طامه: اِستان پسوند جمع بلوچ است. بلوچ امروزه یک قوم است. اِستان یعنی جایی که بلوچان در آن ساکن هستند. اِستان پسوند اسم مکان است. بر پایهٔ همین معنیِ بلوچ و برخی متون مکتوب مثل شاهنامه که در آن نام بلوچ‌ها در کنار اقوام شمالی ایران مثل گیل‌ها ذکر شده، به این نظر رسیدند که بلوچ‌ها در اصل ساکنان شمال ایران، اطراف حاشیهٔ دریای خزر، بودند و احتمالاً در اواخر دوران ساسانی به‌سمت جنوب کوچ کردند و در مناطقی که امروز می‌بینیم، ساکن شدند.

مراکز اصلی رواج بلوچی در کل منطقه، استان سِند و بلوچستان در پاکستان و سیستان و بلوچستان و قسمتی از خراسان، به‌خصوص خراسان جنوبی، در ایران است. بلوچی غیر از ایران و پاکستان در کشورهای دیگری هم رایج است؛ از جمله در افغانستان و برخی از کشورهای عربی حاشیهٔ خلیج فارس؛ مثل امارات، کویت و عُمان و ترکمنستان. بلوچی عملاً در چهارپنج کشور رواج دارد.

مجری: پس خیلی گسترده است!

دکتر مجید طامه: بله، بلوچی زبانی است که به‌غیر از زبان‌های ایرانی، با زبان‌هایی غیر از خانوادهٔ زبان‌های ایرانی نیز در مجاورت و تماس است؛ مثل زبان‌های هندی، ترکی یا ترکمنی، عربی، دراویدی و حتی زبان براهویی که گویش‌ورانش در منطقهٔ بلوچستانِ پاکستان و ایران ساکن هستند.

از آنجا که بلوچی در کشورهای مختلفی رواج دارد، از همان ابتدای طبقه‌بندیِ این زبان، میان زبان‌شناسان اتفاق‌نظری در این رابطه وجود نداشت؛ بنابراین طبقه‌بندی‌های مختلفی وجود دارد. برای مثال برخی گفته‌اند «بلوچیِ شمالی و بلوچی جنوبی» و برخی گفته‌اند «بلوچی شرقی و غربی» و برخی هم که جدیداً این نظر را مطرح کردند، می‌گویند بلوچی به سه دستهٔ شرقی، غربی و جنوبی تقسیم می‌شود.

اما اگر بخواهیم این تقسیم‌ها را که کمی هم پیچیده است کنار بگذاریم و به مهم‌ترین و در‌ واقع شناخته‌ترین گویش‌های بلوچی اشاره کنیم، باید به گویش رخشانی اشاره کنم که از پرگوینده‌ترین گویش‌های بلوچی است و در ایران، پاکستان، افغانستان و ترکمنستان گویشور دارد.

گویش دیگر سراوانی است که عمدتاً در ایران و بخشی هم در پاکستان گویشور دارد.

گویش سوم لاشاری است که در لاشار، جنوب ایران‌شهر، رواج دارد. این گویش فقط در ایران تکلم می‌شود و نسبت به سایر گونه‌های بلوچی، محافظه‌کارتر بوده و ویژگی‌های قدیمی را حفظ کرده.

گویش چهارم کِچی است که در درهٔ کِچ در پاکستان رواج دارد.

گونهٔ پنجم ساحلی است که هم در ایران، در مناطق اطراف چابهار، و هم در پاکستان رواج دارد.

گونهٔ ششم گونهٔ اصطلاحاً بلوچیِ تپهٔ شرقی است که در کویته در پاکستان رواج دارد. این‌ گونه تحت‌تأثیر زبان‌های هندی قرار گرفته و گویشوران دیگرِ بلوچ، این‌ گونه را به‌سختی درک می‌کنند. بین این‌ گونه و سایر گونه‌های بلوچی فهم متقابل خیلی کمتر است.

اگر بخواهیم به گویش‌های بلوچی در ایران بپردازیم، با توجه به اقلیم و جغرافیای ایران که در آن زاهدان و خاش و توابع اطرافش را سرحد می‌نامند و مناطق شهرهای ایران‌شهر، نیک‌شهر، چابهار، توابع و محدوده‌اش را مَکران می‌گویند، گویش‌های بلوچی ایران را می‌توانیم به دو دستهٔ کلی سرحدی و مکرانی تقسیم کنیم.

مجری: رخشانی و سراوانی و… لهجه‌های بلوچی هستند؟

‌دکتر مجید طامه: نه، گویش‌های بلوچی هستند. خودِ گویش رخشانی زیرشاخه‌های مختلفی دارد؛ مثلاً رخشانی سه زیرشاخهٔ مهمش یکی کلاتی است و دیگری پنجگوری است که در پاکستان رواج دارد و سومی‌اش سرحدی است که هم در ایران رواج دارد و هم در پاکستان.

مجری: آهان! پس این سرحدی و مکرانی خودشان زیرمجموعهٔ آن‌ها می‌شوند.

دکتر مجید طامه: بله. زیرمجموعهٔ آن‌ها می‌شوند.

زبان فارسی، زبان رسمی، زبان مادری‌

مجری: خیلی سخت است ها!

دکتر مجید طامه: اجازه بدهید دربارهٔ زبان‌های ایران صحبت کنیم. در ایران غیر از گویش‌هایی که اشاره کردم، گویش‌های بلوچی دیگری هم رواج دارند؛ برای مثال گویش کُروشی که نمی‌دانم اسمش را شنیده‌اید یا نه.

مجری: نه، من نشنیده‌ام.

دکتر مجید طامه: این گویش از گویش‌های بلوچی‌ای است که در بین شترداران و دام‌داران ایل قشقایی در استان فارس رواج دارد. از گونه‌های دیگر بلوچی می‌توانم گویش کاروانی و جاسکی را نام ببرم که از گویش‌های خاص بلوچی هستند.

علی‌رغم اینکه از دروان کهن آثار مکتوبی از گویش بلوچی باقی نمانده است، از لحاظ ادبیات شفاهی بسیار غنی است و از سدهٔ نوزدهم به‌بعد اشعار و آثارشان ثبت شده است. اگر بخواهیم اشارهٔ کوتاهی به اشعار بلوچی هم بکنیم، اشعار بلوچی را می‌توانیم به شش دستهٔ کلی و بزرگ تقسیم کنیم:

دستهٔ اول اشعار حماسی کهن هستند که در آن‌ها به تبار و اصل‌ونسب بلوچ‌ها اشاره شده.

اشعار دستهٔ دوم ترانه‌های قبلیه‌ای جدید هستند که به جنگ‌های میان‌قبیله‌ای بلوچ‌ها اشاره شده.

دستهٔ سوم ترانه‌های عاشقانهٔ بلوچی هستند مثل لَیلا و مجنون، پارات و شیرین یا لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین.

مقالات پیشنهاد شده
فهرست
کپی شد