virastaran.net/a/10524

ملاک غلط‌بودن یک واژه یا ساختار چیست؟

آموزش, مبانی ویرایش, معیار درست و غلط در زبان, ویرایش و درست‌نویسی

معیار درست و غلط در زبان-ویراستاران

چرا در ویرایش، به واژه یا ساختاری در متن «غلط» می‌گویند؟ اصلاً غلط در زبان معنی دارد؟


پاسخِ مریم محمودی

ابوالحسن نجفی در مقدمهٔ کتاب غلط ننویسیم:

معیار درست و غلط در زبان:

۱. زبان گفتار؛ ۲. زبان نوشتار؛ ۳. زبان فاخرِ کهن

در ۱ و ۲ و ۳: درست؛
در ۱و۲: درست؛
فقط در ۳: درست، ولی منسوخ؛
فقط در ۱: درست، با چند استثنا؛
فقط در ۲: غلط. مشمول تحول زبانی نیست؛ زیرا پس از سال‌ها رواج در نوشتار، هنوز وارد زبان گفتار نشده است: مغایرت با طبیعت فارسی.

منبع: درس‌نامهٔ کارگاه ویرایش و درست‌نویسی «ویراستاران».


پاسخِ عزیز عدالت‌پور

متن زیر توضیح چند سطر خلاصه‌شدهٔ درس‌نامهٔ «ویراستاران» است که خانم محمودی در پاسخ سؤال آورده است.

مهم‌ترین ملاک، بی‌شک استعمال اهل زبان است؛ خاصه زبان زندهٔ روزمره که در وهلهٔ نخست در کوچه و بازار و خانه به آن سخن می‌گویند (به‌اصطلاح «زبان گفتار») و در وهلهٔ بعد، در رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها و مجله‌ها و خلاصه همهٔ آنچه امروزه رسانه‌های گروهی نامیده می‌شود یا در کتاب‌ها آن را به‌کار می‌برند (به‌اصطلاح «زبان نوشتار»). اما زبان گذشته‌ای نیز دارد؛ خصوصاً زبان فارسی که آثاری به‌نظم و به‌نثر، در همهٔ زمینه‌های ادبی و فلسفی و علمی، در طی دورانی نزدیک به ۱۲۰۰ سال از آن باقی مانده است.

البته کسی منکر تحول نیست و نمی‌تواند بگوید که در این مدت طولانی، زبان فارسی تغییر نکرده است یا این تغییر را نادیده بگیرد و از اهل زبان بخواهد که به‌شیوهٔ گذشتگان سخن بگویند و بنویسند؛ ولی آیا هر تغییری را می‌توان جزو تحوّل طبیعی زبان به‌شمار آورد؟ اگر امروزه کسی مثلاً به‌جای «اقدام‌کردن» بگوید «اقدامات‌برداشتن» یا به‌جای «او از ما بریده است» بگوید «او با ما شکسته است»، آیا می‌توان حکم کرد که زبان متحوّل شده است و از این‌ پس، همه‌کس می‌تواند این دو اصطلاح را به‌کار ببرد؟ مسلماً نه. حتی هنگامی‌ که یکی از شاعران معاصر عنوان کتاب خود را به تو می‌اندیشم، به توها می‌اندیشم می‌گذارد، هیچ محققی نباید حکم کند که از‌ این‌ پس، ضمیر شخصی منفصل مفرد را می‌توان جمع بست و «من‌ها» و «توها» و «اوها» گفت. فقط وقتی می‌توان چنین حکمی کرد که این استعمال وارد زبان گفتار شده باشد و مردم کوچه و بازار در کلام روزمرهٔ خود آن را به‌کار ببرند؛ زیرا اصل زبان همین زبان گفتار است و وظیفهٔ زبان‌شناس این است که قواعد زبان را در وهلهٔ نخست، از همین منبع استخراج کند.

بنابراین مبنای احکام کتاب حاضر در غلط یا صحیح بودن کلمات و عبارات، سه منبع زیر است:
الف. زبان کهن بر اساس معتبرترین آثار به‌جای‌مانده در طی ۱۲۰۰ سال گذشته؛
ب. زبان گفتار امروز؛
ج. زبان نوشتار امروز.

اگر کلمه یا عبارتی در هر سه منبع فوق به‌کار رفته باشد، بدیهی است که باید آن را صحیح دانست؛ و لذا در کتاب حاضر نیز به آن اشاره نمی‌شود؛ مگر برای رفع شبهه از چند کلمه و ترکیب معدود که بعضی از محقّقان در صحّت آن‌ها شک کرده و حتی آن‌ها را غلط دانسته‌اند؛ مانند فراغت، پیدایش، پیروزمند، ضروری، مخفی، حال حاضر، عاشق‌پیشه، شاعرپیشه.

گذشته از این مورد، چند وضع دیگر نیز ممکن است پیش آید:
۱. اگر کلمه یا عبارتی فقط در الف به‌کار رفته باشد، صحیح اما منسوخ است و در صورت ضرورت، امروزه نیز می‌توان آن را به‌کار برد؛ مانند تمییز به‌جای تمیز، به‌ترک‌گفتن به‌جای ترک‌گفتن، فالج به‌جای فلج، کراهیت، ملامت و جز این‌ها.

۲. اگر کلمه یا عبارتی در ب و ج به‌کار رود، اما در الف به‌کار نرفته باشد، صحیح است؛ مانند آدم (= آدمی)، ارباب (= رئیس، صاحب)، افلیج، تمسخر، بالاخره، موفقیت، اِعزام، شباهت، دخالت، مقروض، شرایط (= اوضاع‌واحوال)، نفرات، برای همیشه و جز این‌ها. فقط در چند مورد انگشت‌شمار، بنا بر دلایل مصرّح، توصیه شده است که از استعمال آن‌ها خودداری شود؛ مانند اَعراب به‌جای عرب‌ها، رویّه به‌جای روش، لشکر به‌جای لشگر، عَلیه، خودکفا،‌ فراری‌دادن و معدودی دیگر.

۳. اگر کلمه یا عبارتی فقط در ب به‌کار رود، صحیح است. تنها در چند مورد توصیه شده است که از استعمال آن‌ها خودداری شود: اسلحه‌ها، اشعه‌ها، قوس‌وقزح، یدوبیضا.

۴. اگر کلمه یا عبارتی فقط در ج به‌کار رود ولی در الف و ب به‌کار نرفته باشد، غلط است؛ مانند آتش‌گشودن، اتوبوس‌گرفتن، ادبیات به‌جای منابع و مآخذ، اقشار، اثرات، بشریت یا انسانیت به‌جای بشر، روحانیت‌ به‌جای روحانیان، باورداشتن به، برای شروع، بهادادن، به‌اندازهٔ کافی، به‌زحمت، توسط، درب، رهبریت، ضرب‌وشتم، فراز، قابل‌ملاحظه، غیرقابل‌احتراز، نرخ، نظرات، نوین، استعمال بیجای «عبارت وصفی»، استعمال بیجای «را» و ده‌ها مورد دیگر. این دسته از کلمات و عبارات و این شیوه‌های بیان را نمی‌توان جزو تحول زبان به‌حساب آورد؛ زیرا هیچ‌کدام از آن‌ها حتی پس از سال‌ها رواج در زبان نوشتار، هنوز وارد زبان گفتار نشده است و همین خود دلیل بر مغایرت آن‌ها با طبیعت زبان فارسی است. بیشتر این کلمات و عبارات، چنان‌که گفته شد، ناشی از بی‌مایگی یا شتاب‌زدگی مترجمان، خاصه مترجمان خبرگزاری‌هاست که اصطلاحات خارجی را عیناً به فارسی برمی‌گردانند و متأسفانه عده‌ای از نویسندگان نیز نادانسته از آن‌ها پیروی می‌کنند.

ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم، تهران: نشر دانشگاهی، ۱۳۷۰، ص چهار تا هفت پیشگفتار.


از مباحث تالار گفت‌وگوی «ویراسـتاران». محتوای این تالار را به وبگاه جدید انتقال داده‌ایم. شما هم اگر نظری دارید، در انتهای همین صفحه درج کنید.

مقالات پیشنهاد شده

2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید

  • فرهاد قربان‌زاده
    17تیر 1398، 11:09

    هنگامی که اقتراحی را مطرح می‌کنید، پسندیده‌تر آن است که هرکس نظر خود را بنویسد. تکرار آنچه در مقدمۀ کتاب غلط ننویسیمِ ابوالحسن نجفی آمده (که خود آن هم حاصل رونویسی از مقدمۀ کتاب «غلط ننویسیمِ» فریدون کار است) در اینجا بی‌وجه است. بی‌شک شما و کاربران این وب‌گاه نظر استاد نجفی را می‌دانید و خواهان آگاهی از نظرهای دیگر هستید.

    پاسخ
    • شنوای نظر شما و دیگر مخاطبان این وبگاه هستیم. پرسشی که در بالای این صفحه مطرح شده است، برای این است که باب گفت‌وگویی باز شود و همۀ خوانندگان این وبگاه در آن مشارکت کنند.

      اما آنچه در ادامۀ پرسش بالا می‌بینید، پاسخ دو نفر از مشارکت‌کنندگان در تالار گفت‌وگوی «ویراستاران» است و ما آن‌ها را همان طور به اینجا منتقل کرده‌ایم و برای همین، در ادامۀ مطلب آمده‌اند. بقیۀ نظرها در قسمت دیدگاه‌ها درج خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد