هماکنون توفیقی اجباری برای بازبینی مقالههای برخی دوستان نصیبم شده است. نکتهای کلی به نظرم میرسد و دوست دارم با شما در میان بگذارم:
ببینید، اگر خواننده مجبور باشد دوباره به ابتدای جملهٔ «ویرایششده» برگردد و آن را بخواند، فقط یک معنی دارد: ویراستار محترم خوب ویرایش نکرده است!
در واقع، این را میرساند که ویراستار خودش هم جمله را نفهمیده است! خب اگر بهعنوان یک ویراستار، جمله را نفهمیم یا از آنچه فهمیدهایم مطمئن نباشیم، چه باید بکنیم؟ کاری که خودم همواره انجام میدهم، این است:
۱. اگر جمله را کلاً نفهمم. برای نویسنده یادداشت میگذارم: «مبهم است. بررسی کنید.»
۲. اگر از آنچه از جمله برداشت کردهام، مطمئن نباشم، جمله را بر اساس یافتههایم ویرایش میکنم و سپس یادداشتی با این مضمون، برای نویسنده میگذارم: «مبهم بود. اینگونه اصلاح کردم. درستی را بررسی کنید.» دلیلم هم این است که اگر نویسنده میتوانست بهتر و واضحتر بنویسد، خب از اول مینوشت! وقتی این اتفاق نیفتاده است، چند حالت دارد:
الف. بلد نبوده است که بهتر بنویسد؛
ب. جمله بهنظرش مبهم نیامده است؛
ج. اصلاً شاید اشتباهی تایپی رخ داده و چند کلمه در متن جا افتاده و همین باعث ابهام شده است.
بدیهی است که در کار ویراستاران حرفهای، وجود جملهای مبهم بدون اینکه یادداشت برای نویسنده داشته باشد یا وجود جملاتی که صرفاً رنگی (هایلایت) شده و هیچ توضیحی برای این کار وجود ندارد، پذیرفتنی نیست. اگر میخواهیم ویراستار حرفهای باشیم، باید حواسمان به همهچیز باشد.
تجربهای از: مهسا صابر.