ویلیام استرانک در کتاب عناصر سبک، هجده اصل اساسی نوشتن را معرفی کرده که هفت اصل به کار زبان فارسی میآید. در این فرسته بخوانیدشان.
هفتهٔ پیش طبق عادت، به کتابفروشی ثالث واقع در خیابان کریم خان زند سر زدم و بهمحض ورود، در یکی از قفسههای سمت چپ فروشگاه، چشمم به کتاب اندر آداب نوشتار اثر جعفر مدرس صادقی افتاد. همان جا ایستاده کتاب را ورق زدم. کتاب حاوی بایدها و نبایدهای نگارشی و اطلاعاتی ارزشمند در این حوزه است که البته استاد با شیوهٔ بیان دلچسب و طنز هوشمندانهٔ خود، به آن شیرینی خاصی بخشیده است. در بخش آخر این کتاب، مدرس صادقی چکیدهای از «هفت اصل اساسی نوشتن» از ویلیام استرانگ (۱۸۶۹ تا ۱۹۴۶) و «چهارده اصل نوشتن» از الوین بروک وایت (۱۸۹۹ تا ۱۹۸۵)، هر دو استادان ادبیات دانشگاه کورنل آمریکا، را گنجانده است.
جذابیت راهکارهای یادشده مرا به جستوجوی بیشتر واداشت. در مراجعه به وبگاه Bartleby به خلاصهای جامع از کتاب عناصر سبک (The Elements of style) اثر ویلیام استرانگ برخوردم. این کتاب که نخستین بار در سال ۱۹۱۸ به چاپ رسیده، حاوی نکات درخور توجهی دربارهٔ نوشتن است.
استرانک در این کتاب، هجده اصل اساسی نوشتن را معرفی میکند که نهُ مورد آن به عناصر دستوری و ساختاری زبان انگلیسی و نیز علائم سجاوندی اختصاص دارد و نهُ مورد به چگونگی نوشتن. از میان نهُ اصل مربوط به نوشتن، هفت اصل با زبان فارسی نیز قابلانطباق است که آنها را ترجمه کردهایم و بهطور خلاصه به شما خوانندگان علاقهمند معرفی میکنیم. دربارهٔ چهارده اصل الوین بروک وایت نیز در آینده سخن خواهیم گفت.
۱. بند (پاراگراف) را واحد نگارش قرار دهید.
هر بند برای یک موضوع. اگر حجم مطلبی که میخواهید بنویسید، کم است یا قصد دارید آن را کوتاه بنویسید، نیازی به تقسیمکردن آن به چند موضوع ندارید. بهترین قالب برای بیان یک توصیف کوتاه، خلاصهٔ کوتاهی از یک اثر ادبی و شرح کوتاه یک حادثهٔ واحد، قراردادن آنها در یک بند یا پاراگراف است.
بعد از اینکه این بند را نوشتید، آن وقت بررسی کنید که آیا برای گسترش آن به زیرمجموعهها یا تقسیمبندیهایی نیاز دارید یا نه. اضافهکردن هر پاراگراف به متن، به خواننده نشان میدهد که قدم تازهای در توسعهٔ موضوعِ نوشته برداشته شده یا نویسنده به مرحلهٔ جدیدی رسیده است.
به یاد داشته باشید که بندهای یک نوشته در واقع اسکلت آن هستند و هر بند باید با بند پیشین و پسین خود ارتباط تنگاتنگ داشته باشد. این ارتباط نهفقط از نظر ساختاری، بلکه بهلحاظ انسجام و وحدت کلامی و محتوایی نیز هست.
اگر بند بخشی از یک نوشتهٔ طولانی باشد، ممکن است لازم باشد ارتباط آن را با آنچه بعد از آن میآید، توضیح دهیم. این کار گاهی با استفاده از تنها یک کلمه یا عبارت مانند «بنابراین» یا «درست به همین دلیل» در جملهٔ اصلی (topic sentence) مقاله صورت میگیرد. گاهی نیز مصلحت آن است که جملهٔ اصلی را با یک یا چند جمله دنبال کنیم. چنین جملههایی که نقش آنها برقراری ارتباط میان بخشهای یک نوشته است، «جملههای انتقالی» نامیده میشوند. جملههای انتقالی را میتوانیم در قالببندیهای جدا و مستقل از هم بیاوریم. «با توجه به آنچه گفته شد» و «از مطلب پیشگفته میتوانیم نتیجه بگیریم که»… نمونههایی از جملههای انتقالی هستند.
۲. هر بند را با یک جملهٔ اصلی مرتبط با موضوع شروع کنید و مطابق و هماهنگ با آن جمله به پایان ببرید.
طرح دوبارهٔ موضوع به خواننده کمک میکند تا هدف هر بند را کشف کند. فراموش نکنید که مفیدترین نوع بند بهویژه در گزارش، تفسیر و بحث، بندی است که:
- جمله یا حکم اصلی نوشته در آغاز آن بند یا نزدیک به آن میآید.
- جملههای بعدی آن، عبارتی را که در جمله یا حکم اصلیِ نوشته آمده است، توضیح میدهند، میسازند یا توسعه میدهند. در واقع، هر جمله پشتیبان جملهٔ قبل از خود و بسترساز جملهٔ بعدی است.
- آخرین جملهٔ آن بر ایدهٔ جمله یا حکم اصلی نوشته تأکید میکند یا نتایج و برایندهای مهم آن را مورد توجه قرار میدهد. توجه داشته باشید که باید از تمامکردن بند با موضوعی غیرمرتبط با مسئلهٔ اصلی نوشته و بهویژه جزئیات بیاهمیت خودداری کرد.
۳. از فعل معلوم استفاده کنید.
فعل معلوم سرراستتر و واضحتر از فعل مجهول است و برای بیان مطالب علمی، تأثیرگذاری بیشتری دارد.
- فعل معلوم: سرخرگها خون را از قلب به بخشهای گوناگون بدن میبرند.
- فعل مجهول: خون بهوسیلهٔ سرخرگها از قلب به بخشهای گوناگون بدن برده میشود.
همان طور که میبینید، جملهٔ اول مستقیمتر، صریحتر، روشنتر، فشردهتر و اقتصادیتر است. فاعل آن نیز کاملاً مشخص و مفهوم جمله کاملاً روشن است و در مجموع، قطعیت بیشتری را به خواننده القا میکند. در حالی که جملهٔ دوم سرراست نیست و درک آن با تأمل ممکن میشود. در عین حال طولانیتر از جملهٔ اول است و در آن، تشخیصدادن مهمترین عنصر جمله دشوارتر به نظر میرسد.
البته آنچه گفتیم، بهمعنای منع استفاده از فعل مجهول نیست. کاربرد صورت مجهول فعل هم از امکانات زبان است که میتوانیم از آن بهره بگیریم؛ اما طبق ضرورت و در صورت اقتضای متن.
در کدام قالب نگارشی بنویسیم؟ | مرور چهار نکتهٔ ساده ولی کلیدی
۴. تا حد امکان، جملهها را با فعل مثبت بیان کنید.
بگویید هرچیزی چهچیزی هست، نه اینکه چهچیزی نیست؛ مثلاً بهجای جملهٔ: «اغلب اوقات سر وقت نمیآمد» بگویید: «معمولاً دیر میآمد.»
در جملههایی که فعل منفی دارند، لحن زبان بیروح، مردد و محافظهکارانه است. از کلمهٔ «نه» بهعنوان وسیلهای برای رد و نفی یا تضاد و تقابل استفاده کنید، نه بهمثابهٔ عاملی برای طفرهرفتن و جواب دوپهلو دادن.
۵. کلمههای بیاستفاده را حذف کنید.
نوشتههای جدی و تأثیرگذار غالباً کوتاه و فشردهاند. همهٔ کلمههای اضافی را دور بریزید. مطمئن باشید نوشتهای کارساز است که فشرده باشد و اجزای آن درهمتنیده و مرتبط باشند. حتی یک کلمهٔ اضافی هم نداشته باشید.
یادتان باشد که با حسابوکتاب از کلمهها استفاده کنید و هیچگاه برای اینکه جملهتان بهاصطلاح «لق نزند»، کلمهای را بهزور در آن جا ندهید. درست همان طور که طرح یا نقاشی هیچ خط اضافهای ندارد و در هیچ ماشینی نمیتوانید یک قطعهٔ اضافه پیدا کنید، در نوشتهٔ شما هم نباید کلمه یا جملهٔ زائدی وجود داشته باشد.
یادتان باشد که هر کلمهای کاری انجام میدهد؛ یعنی یا در ترکیب جمله کارکرد و نقشی دارد (فاعل، مفعول، متمم و…) یا در مفهوم و ساختار واژگانی آن. البته این بدان معنا نیست که باید همهٔ جملههایتان را کوتاه کنید یا اینکه همهٔ جزئیات را کنار بگذارید؛ بلکه منظور این است که نه پرگویی کنید و نه سروتَه جملهها را بزنید.
داستان زندگی او داستانی عجیبوغریب است. ← داستان زندگی او عجیب است.
بیشک، گیاهان و سبزیها بدون وجود خورشید عالمتاب و نور گرم و زندگیبخش آن نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند. ← گیاهان بدون نور خورشید نمیتوانند زندگی کنند.
۶. کلمههای مربوط به هم را در کنار یکدیگر قرار دهید.
قراردادن کلمات در یک جمله و در جای مناسب، راه اصلی نشاندادن ارتباط آنها با یکدیگر است. نویسنده باید تا حد ممکن کلمهها یا گروه کلمههایی را که با هم ارتباط تنگاتنگ دارند، در کنار یکدیگر قرار دهد. برای مثال، عبارتی که میتوانیم آن را بهجای دیگری در جمله منتقل کنیم یا بهشکل جملهای مستقل بیاوریم، تا حد امکان نباید بین فاعل و فعل اصلی جملهمان فاصله بیندازد. به مثال زیر توجه کنید:
برشت در آخرین اثر خود که اغلب آن را خواندهایم و تفسیرهای زیادی نیز دربارهٔ آن منتشر شده است، بهنقل از شاهدی عینی که خود در جلسهٔ مناظره میان… و… حاضر بوده است، مطالبی را نقل میکند که در صحت آنها میتوان تردید کرد.
همان طور که در جملهٔ پیچیدهٔ بالا میبینید، جملهٔ «برشت در آخرین اثر خود مطالبی را نقل میکند که در صحت آنها میتوان تردید کرد» جملهٔ اصلی است؛ اما در میان انبوهی از اطلاعات فرعی پنهان شده است. در بسیاری موارد میتوان جملههای معترضه را که در قالب متمم یا عبارتهای توضیحی و وصفی در جمله بیان میشوند، حذف کرد یا در صورت لزوم، آنها را بهصورت جملههای مستقل آورد.
۷. در خلاصهنویسی، یک زمان مشخص را در سراسر متن خود حفظ کنید.
خلاصهٔ اغلب کتابها را میتوان در جملاتی به زمان حال بیان کرد؛ اما اگر قصد دارید خلاصهٔ یک کتاب را به زمان گذشته بیان کنید، حتماً هماهنگبودن فعلها و یکدستی آنها را در تمام اثر رعایت کنید.
منابع
۱. احمد سمیعی، آیین نگارش، چ۱، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۶.
۲. جمال مدرس صادقی، اندر آداب نوشتار، تهران: نشر مرکز، ۱۳۹۱.
۳. www.bartleby.com
منبع: افسانه حجتی طباطبایی، «اصول اساسی نوشتن»، رشد آموزش متوسطه، ش۲، آبان۱۳۹۲، ص۸ و ۹.
این مطلب اینجا نیز با ترجمهای دیگر وجود دارد.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
عالی متشکرم بابت ترجمه 🌺