- زبان مادری، ترجمه، زبان آدمیزاد
بین نویسندههای انگلیسیزبان آنهایی که زبان انگلیسی، زبان مادریشان نبوده و بعداً یاد گرفتهاند و الان رشد کردهاند و مقاله به زبان انگلیسی مینویسند، کتاب مینویسند، متنهایشان در مقایسه با نویسندههای انگلیسیزبانی که زبان مادریشان انگلیسی بوده، پیچیدهتر است، دیریابتر است و سنگینتر است.
خیلی جالب است: اگر مقایسه بکنید بین دو نفری که تا سطوح پیشرفتهٔ علمی هم پیش رفتهاند و الان دارند در دانشگاههای خیلی ممتاز دنیا درس میدهند، کسی که از اول انگلیسی را در آغوش مادرش، در محیط طبیعی یاد گرفته، الان که دارد متن علمی مینویسد، سادهتر مینویسد نسبت به کسی که اینجور نبوده و انگلیسی را بعداً یاد گرفته است.
این واقعیت را من از دو تا استاد شنیده بودم و امروز در نخستین جلسهٔ صدوپنجاهمین کارگاه ویرایش و درستنویسی مؤسسهٔ «ویراستاران»، خانمی این را بازهم دوباره گفت. جالب است که این را مدام میشنوم و خودم هم با اینکه خیلی درگیر متنهای انگلیسی نیستم، تجربهاش کردهام. آن مقدار کمی که درگیر بودم، این را دیدهام. چرا این اتفاق میافتد؟
دلیلش این است که آنها میخواهند اثبات کنند ما هم بلدیم! اشتباه نشود؛ نمیخواهم بگویم آنها آدمهای مغروریاند یا میخواهند یک علم پوشالی برای خودشان درست کنند. نه. خیلی طبیعی است که شما برای اینکه جایی خودت را جا کنی، باید دستوپا بزنی، تلاش بکنی و کاری انجام بدهی؛ که قصه را یک ذره مصنوعی میکند، رفتار تو را مصنوعی میکند. و اینجا رفتار زبانی آنها بهصورت کاملاً طبیعی در یک فرایندِ نمنم ذهنی و خردخردِ ذهنی به این سمت میرود که برای نشاندادن قدرت و برتری و تفوق علمیشان، بیایند از زبان استفاده بکنند و بهاشتباه فکر بکنند که هرچقدر پیچیدهتر و سنگینتر و دیریابتر بنویسند، مخاطب احساس میکند اینها باسوادتر هستند و بیشتر سوار موضوع و محتوا هستند.
ما چه درسی از این موضوع در متنهای فارسی خودمان میتوانیم بگیریم؟ اینکه به زبان طبیعیمان بنویسیم. هرچقدر رشد میکنیم، برگردیم به ریشههایمان: سالمتر بنویسیم، مصنوعی ننویسیم. هرچقدر دانش ما، تجربهٔ ما، گفتههای ما و یافتههای ما بیشتر میشود، زبان ما بهتناسب آن باید چالاکتر و پویاتر و شفافتر شود. و این یعنی فارسی را بهزبان آدمیزاد بنویسید.
تاریخ انتشار در کانال تلگرامی «ویراسـتاران»: ۱۷فروردین۱۳۹۶.