برخی معتقدند «انتر» بهمعنای «بوزینه» فارسی است و با همین املا باید نوشته شود. اما «عنتر» واژهای عربی است که در فارسی دستخوش تغییر معنایی شده و اشکالی ندارد. «انتر» نیز املای فارسیشدهٔ «عنترِ» عربی است و استعمال آن نیز بیاشکال است.
برخی معتقدند
برخی معتقدند اکثر فرهنگها و از جمله فرهنگ معین این لفظ را بهصورت «عنتر» ضبط کرده و آن را عربی دانستهاند؛ اما در فرهنگهای عربی، اعم از قدیم و جدید، «عنتر» مطلقاً به این معنا نیامده است. «عنتر» در عربی بهمعنای «نوعی مگس» و مجازاً بهمعنای «شجاع» است. لغتنامهٔ دهخدا، با استناد به بیتی از سوزنی سمرقندی، ضبط «عنتر» با حرف «ع» را معتبر دانسته است؛ ولی بر اساس یک شاهد هرگز نمیتوان دربارهٔ معنا یا املای کلمهای حکم قطعی کرد. تازه سوزنی سمرقندی یا کاتب نسخهٔ دیوان او نیز ممکن است اشتباه کرده و «انتر» فارسی را که ظاهراً از لغات عامیانه بوده و در هیچ فرهنگی ضبط نشده است، عربی دانسته و با حرف «ع» نوشته باشد. به هر حال، بهاحتمال نزدیک به یقین، «انتر» بهمعنای «بوزینه» فارسی است و با همین املا باید نوشته شود.
پاسخ
۱. «عنتر» در عربی بهمعنی «مگس» است؛ ولی در فارسی دستخوش تغییر معنایی شده و در معنی «نوعی میمون» به کار میرود و اشکالی ندارد.
۲. با استناد به پیکرههای تاریخی، «عنتر» در معنی «مگس» در زبان فارسی به کار نرفته است.
۳. «عنتر» دستکم از سدهٔ یازدهم در متنهای فارسی به کار رفته است:
قرن ۱۱: کس یوز به شیر در کمین نشنیدهست / خوکی به پلنگ خشمگین نشنیدهست
خر را به کفل داغ نگارند اما / کس عنتر داغبرسرین نشنیدهست (دیوان طالب آملی، ص۹۱۰).
قرن ۱۲: برخوردار… مانند میمون عنتر آن بداختر در سر قبر پدر به امید عفو جرایم، میخدوز و مضطر گردیده (گلستانه، مجمل التواریخ گلستانه، ص۱۲۳).
قرن ۱۳: بوزینه و عنتر از هندوستان میآورند و در این ولایات نگاهداری میکنند. آلت و اسباب گذران بعضی الواط است (تحویلدار، جغرافیای اصفهان، ص۶۲).
قرن ۱۴: این جماعت… شغلشان در ممالک قفقاز دربهدر گردیدن و رقصاندن این پسران و بوزینه و عنتر است (مراغهای، سیاحتنامهٔ ابراهیمبیک، ص۱۵۳).
۴. کهنترین شاهدی که نگارنده برای املای «انتر» یافته از امثال و حکم (۱۳۰۸ـ۱۳۱۱) علیاکبر دهخدا بودهاست: «مثل انتر: گلگونهٔ سیر و تند بهرخسارمالیده» (دهخدا، ص۱۴۰۵) و «مثل کون انتر: بهطنز و تعریض، با چهرهٔ سرخ» (همان، ص۱۴۷۴).
۵. در پیکرهٔ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، املای «انتر» نخستین بار در سال ۱۳۲۸ در کتاب انتری که لوطیاش مرده بود (صادق چوبک) به کار رفته و پس از آن، بسامد این املا افزایش چشمگیر یافته است.
۶. شاهدی که از سوزنی سمرقندی در لغتنامه (دهخدا و همکاران، ذیل عنترة) مدخل شده این است:
گفتم که عدلئی [= عدلهای] بستانم بهای مرغ / گفتا کلان و سرخی چون کون عنتره.
در زیر، تصویر بیت مذکور از روی چند نسخهٔ خطی آورده شده است:
الف. تصویر بالا دستنویس مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا است. ضبط بیت مذکور در این نسخه چنین است:
گفتم که عدله نی بستانم بهای مرغ / گفتا کلان و سرخی چون کون حبتره
بهجای «عنتره» در این دستنویس، «حبتره» آمده و علیاکبر دهخدا در حاشیهٔ آن نوشته است «عنتره». «حَبتَر» در عربی بهمعنی «روباه» است.
ب. تصویر وسط دستنویس کتابخانهٔ ملک، بهشمارهٔ ۶۲۹۲۲ (ص ۱۳۱ رو) است. ضبط بیت مذکور در این نسخه نیز عیناً مانند نسخهٔ مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا است.
پ. تصویر پایین دستنویس کتابخانهٔ ملی، بهشمارهٔ ۸۱۴۵۶۴ است. ضبط بیت مذکور در این نسخه چنین است:
گفتم که عدله نی بستانم بهای مرغ / گفتا کلان و سرخی چون کون خنبره
بهجای «عنتره» در این دستنویس خنبره آمده است.
این بیت در چاپ بسیار نامعتبرِ موجود از دیوان سوزنی سمرقندی (تصحیح ناصرالدین شاهحسینی، چاپ امیرکبیر، ۱۳۳۸، ص۸۴) اینگونه ضبط شده و در آن «چنبره» فاقد نسخهبدل است (این قصیده در چاپ دوم دیوان سوزنی نیامده است):
گفتم که من خره نستانم بهجای مرغ / گفتا کلانت بدهد چون کون چنبره
کوتاه آنکه در نسخههای خطیِ مراجعهشده از دیوان سوزنی واژهٔ «عنتر» یا «عنتره» به کار نرفته و ضبط لغتنامهٔ دهخدا حاصل تصحیح قیاسی و نامعتبر است.
۷. نگارنده «عنتر / انتر» را در فرهنگهای اردو، هندی و ترکی عثمانی نیافته است و احتمال وامگرفتهشدن این واژه از این زبانها بسیار بعید است.
۸. «انتر» املای فارسیشدهٔ «عنترِ» عربی است و از آنجا که امروز در نوشتار فارسی بسیار کاربرد دارد، استعمال آن بیاشکال است. آشکار است که املای «عنتر» نیز کاملاً درست است.
پیکرههای زبانیِ استفادهشده در این پژوهش:
۱. پیکرهٔ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بهسرپرستی دکتر علیاشرف صادقی؛
۲. نرمافزار درج ۴، شرکت مهرارقام رایانه؛
۳. وبگاه علوم اسلامی نور.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
خوب بود..