«چالش» دشواری و سختیای است ثمربخش و سازنده؛ اما در غالب متنهای امروزی، «چالش» را درست به کار نمیبرند که نشاندهندۀ نوعی تازگی و جذابیتِ این واژه است؛ انگار «چالش» شیکتر و باکلاستر است و ارزش و اعتبار ویژهای به متن میبخشد!
«چالش» واژهای ترکی است بهمعنی «مبارزه». در دورۀ معاصر، عدهای بهسبب مشابهت آوایی این واژه با challenge انگلیسی، آن را دربرابر این کلمه نشاندهاند؛ گرچه شباهت معنایی نیز در این امر بیتأثیر نبوده است. بهبیان دیگر، «چالشِ» ترکی که معنی «مبارزه» میدهد، از challenge که بهمعنی «مبارزهجویی» است، چندان دور نبوده و نزدیکی حوزۀ معنایی این دو بهنوعی گسترش معنایی «چالش» در فارسی را موجب شده است.
بعضی از صاحبنظران ویرایش، ازجمله ابوالحسن نجفی، به این کاربرد اشکال گرفتهاند و آن را نادرست خواندهاند. بااینهمه، این خردهگیری صحیح به نظر نمیآید و فراوانی کاربرد این کلمه نیز بهنوعی درستی آن را توجیه میکند. بهسخن دیگر، «چالش» در فارسی امروز دستخوش گسترش معنایی شده و معنی تازهای به خود گرفته که نمیتوان آن را از زبان بیرون راند و به کار نبرد. باوجوداین، در کاربرد این کلمه در فارسی امروز بیدقتیهایی شایانتوجه راه یافته است.
بهطور کلی، challenge دشواریای است که فرد مشخصاً در راهِ رسیدن به هدفی خاص با آن روبهرو است و بهنوعی با پشتِسرگذاشتن آن، موفقیتی حاصل میکند و تواناییهایش محک زده میشود. بنابراین، این لفظ درمجموع مفهومی مثبت دارد. تعریف و مثالی که فرهنگ برخط انگلیسیبهانگلیسی کمبریج از این واژه به دست داده، مؤید این نکته است:
Something that needs great mental or physical effort in order to be done successfully and therefore tests a person’s ability:
It’s going to be a difficult job but I’m sure she’ll rise to the challenge.
بهتعبیری، میتوان گفت «چالش» دشواری و سختیای است ثمربخش و سازنده. درست از این رو است که از بسیاری مسابقات دشوار و نفسگیر ورزشی با این لفظ یاد میشود یا شمار زیادی از پویشهای اجتماعی را «چالش» میخوانند؛ مثلاً: «چالشِ سطل یخ»، «چالش بیزباله»، «چالش هوای پاک» (البته برای این معنی بهتر است همهجا، بهویژه برای اشاره به چالشهای اجتماعی، از واژۀ خوشساختِ «پویش» استفاده کنیم؛ زیرا دلالتش به پویایی و تلاش، سرراستتر از دلالت «چالش» به این مفهوم است و معنی روشنتری میدهد). برایناساس و طبق تعریفی که ذکر شد، «چالش» چیزی است خوشایند که افراد به آن رو میآورند تا توانایی خود را محک بزنند و به دیگران اثبات کنند.
اما در غالب متنهای امروزی، «چالش» را درست به کار نمیبرند. نگاهی گذرا به نمونههای کاربرد این واژه در اینقبیل متنها بهوضوح حاکی از این است که معنی دقیق آن را نشناختهاند و بیحسابوکتاب و بهشکلی کلیشهوار از آن استفاده میکنند؛ بهطوری که در جاهای مختلف، معنیهای پرشماری از آن برمیآید؛ مثلاً: «دشواری، بحران، آسیب، تهدید، خطر، معضل، آفت، مانع، تنگنا، ضعف». نمونههای زیر، این نکته را روشنتر میکند:
ـ بیماری آلزایمر: مهمترین چالش دورۀ سالمندی
ـ نبود سالن تخصصی: چالش عمدۀ تئاتر در زنجان
ـ چالش عمدۀ خوزستان، مدیریت ورودی و خروجی سدها است.
ـ رهایی از چالش آلودگی هوا تنها با گسترش حملونقل پاک و انسانمحور ممکن است.
ـ امروز آلودگی هوا بهعنوان چالشی جدی است که نهتنها کلانشهرها، بلکه شهرهای کوچک را نیز در بر گرفته است.
ـ چالشهای امروز منابع آب ایران، ریشه در توسعۀ ناپایدار چهار دهۀ گذشته و جهش جمعیتی بهوقوعپیوسته دارد.
ـ نادیدهگرفتن این موضوع منجر به بروز چالشهای بینمنطقهای و نارضایتی و درگیری بین گروههای مختلف مردم گردیده است.
ـ طراحی نظام اداری مطلوب، مستلزم بررسی وضعیت موجود و شناسایی مسائل و مشکلات و چالشهای عمدۀ آن است.
ـ مشکلات و چالشهای صنعت خودرو در سال گذشته بسیار فراتر از حوزۀ کاری خودروسازان بود.
همچنانکه در تعریف «چالش» در بالا ذکر شد، این لفظ دربردارندۀ مفهومی مثبت و خواستنی است. برای مثال، افراد بهمیل خود به «چالشِ سطل یخ» و «چالش بیزباله» و «چالش هوای پاک» میپیوندند و در این راه با اموری دشوار مبارزه میکنند و خود را توانا میکنند. این در حالی است که در بیشترِ مثالهای بالا «چالش» نهتنها مطلقاً امری مطلوب نیست، بلکه آشکارا از آن پرهیز میکنند یا در صددند تا آن را برطرف سازند.
در غالب این مثالها، مقصود از «چالش» صرفاً «دشواری» و «مشکل» و «معضل» است و بههیچرو نمیتوان میان معنی اصلی و درستِ چالش با منظور نویسندۀ این جملهها ارتباطی یافت. نمونههای پرشمار این کاربرد غلط در نوشتههای امروزیان تااندازهای نشاندهندۀ نوعی تازگی و جذابیتِ این واژه است؛ بهطوری که انگار «چالش» از «مشکل» و «معضل» و کلمههایی ازایندست، شیکتر و باکلاستر است و ارزش و اعتبار ویژهای به متن میبخشد!
دراینباره خواندن مقالۀ «تأملی در مفهوم چالش»، نوشتۀ علی ذوعلم، نیز سودمند است.
2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
تشکر.
در مقالهای که معرفی فرمودید، تأملی در مفهوم چالش، آقای ذوعلم معنای درست چالش را جنگ و مجادله و حریفطلبی دانستهاند، درحالیکه در اینجا شما برعکسش را میفرمایید، یعنی مفهوم چالش مثبت و رشددهنده است و همتراز پویش!
با این تناقض، تکلیف معنای این واژه چیست؟
سپاس که دقت خرج کردید. امیدواریم نویسندهٔ محترم پاسخی بدهند.