virastaran.net/a/15476

#آواچهٔ ۴۲، زبان معیار

آموزش, آواچه, دربارهٔ زبان, زبان معیار, گونه‌های زبان, مبانی ویرایش, ویرایش و درست‌نویسی

… یک نکتهٔ خیلی جالبش اینجاست! نگاه کنید دوستان، الان در کشور ایران، یک نفری که اینجاست، تصور بکنید، حرف می‌زند، کسی‌ که اینجا هست می‌فهمد؟ نه. اما یک سؤال دیگر، اگر این اینجا بنویسد، متنی بنویسد، این می‌فهمد؟ قطعاً می‌فهمد، چرا؟ چون مشترک است، چرا مشترک است؟ چون در مدرسه همه‌شان با چه شروع کرده‌اند؟ بابا آب داد، چرا؟ چون سیاست ما این بوده که به همهٔ مردم ایران، یک زبان نوشتاری یاد بدهیم، یک کتاب فارسی در همهٔ کشور ایران برود، مدرسه طی بشود، راهنمایی، دبیرستان، در دانشگاه هم که دیگر شکل گرفته؛ باز چرا؟ زبان مال چیست؟ ابزار انتقال معنا، ارتباط. یک زبانی ما می‌خواهیم که زبان ارتباط ملی باشد؛ به این می‌گویند زبان معیار، Standard language.

در همهٔ کشورهای دنیا زبان معیار هست. زبان معیار، زبان نوشتاریِ واحدِ رسمیِ (تتابع اضافات! کسره‌آوری!) هر کشور به‌قصد برقراری ارتباط ملی.

چرا از اول دبستان شروع کردند یاد بدهند؟ چون شکل می‌گرفت. الان رئیس‌جمهور می‌خواست یک بیانیه بدهد، اگر مردم ایران زبان نوشتاری‌شان فرق می‌کرد، مصیبت داشتیم! در همهٔ دنیا هم این هست. مثلاً در کانادا، نُه تا ده‌ تا ایالتش انگلیسی‌زبان هستند و یک ایالتش فرانسوی‌زبان، با همان تعصبی که گفتم؛ ولی زبان رسمی کشور، انگلیسی است. بله، تابلو دوزبانه هست؛ ولی آن فرعی‌تر است. وقتی می‌خواهند بیانیه بدهند، به یکی از آن‌ها می‌دهند.

یک چیز عجیب هم بگویم: می‌دانستید در روسیه تابلوها دوزبانه نیست. باورتان می‌شود در مالزی که این‌همه بین‌المللی است، تابلوها فقط مالایی است. در ایران دوزبانه است؛ چرا؟ خیلی روی زبانشان تعصب دارند و برایشان مهم است. بلد نیستی، برو یاد بگیر! یعنی این‌قدر به نابلد فشار بیاید و گم بشود تا برود حتی اگر شده، یک کلمه از زبانشان را یاد بگیرد! ولی ما اینجا که می‌خواهیم با هم حرف بزنیم، منِ ایرانی از یک ایرانی می‌خواهم یک کالای ایرانی بخرم، بدهم به یک بچهٔ ایرانی، اسم آن کالا انگلیسی هست! روی شیشهٔ مغازه‌ام نوشته Sale یا Off وقتی می‌خواهم به او بدهم می‌گویم Happy birthday!

حالا دوستان، جلوهٔ بارز این زبان معیار یا Happy birthday هم در چین، با یک‌میلیاردوخرده‌ای جمعیت… یکی می‌گفت: «بی‌انصاف! همچین می‌گویی خرده‌ای که انگار دویست‌‌سیصد نفرند! همان خرده‌اش سه‌چهار برابر ایران است!»… یک‌میلیارد‌وخیلی‌خرده‌ای جمعیت، این‌ها اصلاً زبان همدیگر را نمی‌فهمند وقتی حرف می‌زنند؛ ولی کل چین یک زبان رسمی دارد. اگر این‌ها را از همان اول یاد نمی‌دادند، الان مصیبت داشتند. رئیس‌جمهورش می‌خواهد بیانیه بدهد، می‌خواهد روزنامه چاپ کند، می‌خواهد تلویزیون…! این سیاست، سیاست همهٔ کشورها است. سیاست خبیثی هم نیست؛ همینی که هست!

البته خیلی قومیت‌ها در دنیا این اعتراض را دارند که چرا زبان ما زبان رسمی یا حتی درجه‌‌دو نمی‌شود. آن بحث دیگری است. روز جهانی زبان مادری برایشان راه انداخته‌اند. خیلی‌ها برداشت‌های سیاسی از آن می‌کنند. خیلی‌ها اصلاً خواسته‌های سیاسی‌شان را می‌آورند در این وادی. این‌ها را نه من بلدم و نه می‌خواهم وارد بشوم. ولی به‌ هر حال هر کشوری یک زبان واحد نوشتاری می‌خواهد. کجای دنیا این نقض شده؟ اگر گفتید؟ یک کشور  نیست. جایی هست که نقض شده؛ یعنی یک زبان نوشتاری واحد نیست و مصیبت دارند. اگر گفتید؟ دیگر الان هم دارد جمع می‌شود؛ به مشکل خورده‌اند! خیلی هم گنده است: اتحادیهٔ اروپا.

در اتحادیهٔ اروپا اگر رئیس‌جمهور یک کشوری رفت به یکی از جلسات اتحادیه و به‌زبان انگلیسی صحبت کرد، دیگر حق ندارد برگردد! می‌رود حرف می‌زند، بلد نیستید، نباشند. همینی که هست! در رادیو شنیدم می‌گفت سالی یک‌میلیون یورو خرج ترجمهٔ مصوبات و آیین‌نامه‌های اتحادیه‌ اروپا به ۲۲ زبانی می‌شود که در این منطقه وجود دارد.

بعد می‌گفت انواع سوءتفاهم‌ها، سوءتعبیرها، انواع کژتابی‌ها و اتفاقات رخ می‌دهد. چند تا ویراستار چند جور می‌نشینند چک می‌کنند؛ کاری هم نمی‌توانند بکنندش. همه مدعی‌اند. اگر در کشور ما این اتفاق نیفتاده بود، یعنی یک زبان واحد رسمی نداشت، الان ما همین اوضاع را داشتیم: اولاً طول می‌کشد که پیام برسد؛ بعد ناقص می‌رسد، هزینه دارد، قصه دارد، دردسر دارد و هزارویک مسئله!


تاریخ انتشار در کانال تلگرامی «ویراسـتاران»: ۳۰فروردین۱۳۹۶.

مقالات پیشنهاد شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد