برخی معتقدند اخیراً در رادیو و تلویزیون رسم شده است که بهجای سؤالکردن بگویند سؤالپرسیدن. مثلاً: «میخواهم از شما سؤالی بپرسم.» سؤال بهمعنای «پرسش» است و عبارت اخیر در حقیقت چنین معنی میدهد: «میخواهم از شما پرسشی بپرسم»! بهجای آن باید گفت: «میخواهم از شما سؤالی بکنم» یا «میخواهم از شما چیزی بپرسم.»
پاسخ
۱. از دیدگاه زبانشناسی درزمانی (تاریخی)، سؤالپرسیدن دستکم از سدۀ پنجم در متنهای معتبر فارسی به کار رفته است:
قرن 5: هر سؤالی که از تو پرسند، آن را که دانی جواب ده (عنصرالمعالی، قابوسنامه، ص160).
قرن 6: اگر پرسی ز سرِّ این سؤالی / چه گویم من که خاموشی جواب است (دیوان عطار، ص28).
قرن 7: لغز آن است کی معنیای از معانی در کسوت عبارتی مشکل متشابه بهطريق سؤال بپرسند و از اين جهت در خراسان آن را «چیستآن» خوانند (شمس قیس، المعجم، ص419).
قرن 9: گر بدان خانه رسی وز تو سؤالی پرسند / قاسم از دیده بگو قصۀ نادید مگو (دیوان قاسم انوار، ص271).
قرن 10: شاهزاده منير شامی بر حسنبانو، دختر برزخ بازرگان، عاشق گشته و او هفت سؤال پرسيده، آن بیچاره از عهدهٔ جواب او برآمدن نتوانست (حاتمنامه، روایت اول، ص106).
قرن 14: سلطان در نيمکت نشسته جنابان معينالملک و مؤيدالملک را در روی صندلی نشانيده و بسيار سؤال … پرسيدند (سفرنامۀ حاجی پیرزاده، ج2، ص90).
۲. سؤالکردن در فارسی کهن بهمعنی «گداییکردن» نیز بوده است:
قرن 4: پيغامبر … روزی اندر مسجد نماز همی کرد. سائلی اندرآمد و سؤالی میکرد و چيزی میخواست (ترجمۀ تفسیر طبری، ج2، ص412).
قرن 5: از بهر آن میگريم که چرا … تيمار وی نداشتم تا وی را حاجت آمد به خانۀ من آمدن و سؤالکردن و روی خود را بدان سؤال زردکردن و شرمداشتن (پند پیران، ص100).
٣. فارسیزبانان برای رفع ابهام و تأکید بیشتر بر معنیِ موردنظر خود، بهجای همکردِ کردن، گاه فعل پرسيدن به کار بردهاند.
نتیجه
سؤالپرسیدن درست است.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
استفاده از پیکرۀ متون، باعث این میشه که تقریباً بشه دید هر واژهای از چه زمانی وارد زبان شده. گمان نمیکردم قدمت «سؤال پرسیدن» به قرن پنجم برسه. دمتان گرم و سرتان خوش