هرکدام از قالبهای نگارشی امکانات و محدودیتهای خاص خود را برای نویسندگی دارد. با تجربه، تمرین، مشورت و نگاه بلندمدت، قالب مناسب خود را بیابید.
شما میتوانید مقصودتان را در قالبهایی متفاوت بیان کنید. هرکدام از قالبها امکانات و محدودیتهای خاص خود را دارد. شاید خاطرهنویسی چیرهدست باشد؛ همچنان که ممکن است مسیر مقالهنویسی در مقایسه با خاطرهنویسی برایتان هموار نباشد.
توصیه میکنیم پس از مطالعه و شناخت ابتدایی قالبها، برخی از آثار مرتبط با هر قالب را مطالعه کنید. ببینید آیا دوست دارید روزی متنی مشابه کدام را بنویسید. بعد از آن، دست به تجربه بزنید و سعی کنید چیزی بنویسید شبیه آنچه خواندهاید.
بعد از گذشت مدتی، بررسی کنید آیا آنچه نوشتهاید، رضایت حداقلی و نسبی خودتان را حاصل میکند. اگر پاسخ مثبت بود، نظر دیگران را نیز جویا شوید؛ اما اگر پاسخ منفی بود، به متخصصی مراجعه کنید و علل موفقنشدن و نارضایتیتان را از او بپرسید.
شاید به تمرین بیشتر نیاز داشته باشید. شاید هنوز آن قالب نگارشی را خوب نشناخته باشید یا شاید آن قالب، قالب شما نباشد. در این صورت بهتر است فعلاً از آن چشمپوشی و قالب دیگری را امتحان کنید. ممکن است با کسب تجربهٔ بیشتر، دوباره بتوانید در همان قالب اول، اما این بار با عملکرد و نتیجهٔ متفاوت دست به قلم شوید.
فرض کنید در دانشگاه شما جلسهٔ ادبی برگزار میشود که در آن فقط آثار طنز پذیرفته و قرائت میشود. با توجه به مخاطبان انبوه این جلسه، ناخودآگاه برای جلبنظر و تحسین، داوطلب میشوید تا نوشتهتان را بخوانید. اما پس از گذشت چند وقت و با فروخوابیدن انگیزههای اولیه، متوجه میشوید دیگر مثل سابق برای ادامهٔ فعالیت در این عرصه انگیزه ندارید. آنگاه ممکن است خود را با دیگران مقایسه و با مشاهدهٔ پیشرفت سریع ایشان، نتیجهگیری کنید که نویسندهٔ خوبی نیستید.
در این حالت، شما قالب نگارشی خاص خود را هنوز نیافتهاید و در اثر تأثیر عواملی غیر از علاقهمندی و شناخت، وارد دنیای نویسندگی شدهاید. انتظار نداشته باشید بدون اینکه خیس بشوید، شناکردن بیاموزید. در ابتدا چارهای جز تجربهکردن ندارید؛ ولی نباید در این مرحله توقف کنید. باید پس از گذشت مدتی، به عقب برگردید و از خود بپرسید:
• آیا من این قالب را با علاقه انتخاب کردهام؟
• آیا هنوز آن علاقهٔ اولیه را دارم؟
• آیا واقعاً میخواهم در نهایت با این قالب بهعنوان نویسندهای مطرح شناخته شوم؟
• آیا حاضرم تلاش کنم تا در این قالب خبره شوم؟
• آیا قالب دیگری هست که آن را بیشتر دوست داشته باشم؟ یا بتوانم در آن موفقتر عمل کنم؟ و…
از تجربهکردن نترسید. دستکم میتوانید آموختههای خود را در قالبهای دیگر به کار ببرید.
من مدتی کوتاه بهعنوان خبرنویس، با خبرگزاری فارس همکاری کردم. امروز مسیری بهکل متفاوت با آن روزها را در پیش گرفتهام؛ اما در همان مدت، تجربیات زیستی و نگارشی زیادی اندوختم که هماکنون به من کمک میکند تا در مقایسه با گذشتهام، متفاوتتر و جامعتر بنویسم. برای مثال، من الگوهای تنظیم خبر را در داستاننویسی به کار میگیرم.
بسیاری از استادان، حتی آنها که اسمورسم دارند، بهقدر کافی بهروز نیستند. در میان ایشان، هنرمندان و آموزگاران درجهیک، کمیاب و دیریاب هستند. سعی کنید با پرسوجو آنها را بیابید. علاوه بر اطلاع از جریان ادبی روزمره، دیگر نشانهٔ بهروزبودن، داشتن نگاه روبهجلو و قوهٔ تحلیل دقیق است. استاد خبره میتواند با مشاهدهٔ آثار شما و سیر پیشرفتتان، شما را راهنمایی کند تا بهتر تصمیم بگیرید.
پیشنهاد میکنم مشورت بگیرید، نه دستور. مجبور نیستید مطابق میل یا فرمایش هیچکس رفتار کنید. آیندهٔ نویسندگی شما در دستان خود شماست. استاد یا مشاور، در بهترین حالت میتواند آگاهی بیشتری برای تصمیمگیری مفید در اختیار شما بگذارد؛ بنابراین عملکردن به رهنمودهای او بهطور کامل به عهدهٔ خود شماست.
پیرو همین نکته، شاید بتوان گفت که پیشرفت در زمینهٔ یادداشتنویسی هماندازهٔ پیشرَوی در قالب رماننویسی زمانبَر نباشد. همچنین شاید پیشرفت در زمینهٔ داستان کوتاه نیز بهاندازهٔ پیشرفت در حوزهٔ فیلمنامهنویسی از شما وقت و انرژی نگیرد. البته اینها صرفاً تخمین و تقریب است؛ زیرا سرعت و میزان پیشرفت در این قالبها، بر حسب روحیات و توانمندیها، برای هرکس با فردی دیگر متفاوت است.
در این بین، استاد راهنمای باتجربه میتواند تا اندازهٔ زیادی، واقعیات را تشخیص دهد و شما را به مسیر صحیح راهبری کند.
ممکن است در میان مخاطبان امروز، شعر سپید بیشتر از غزل پذیرفتنی باشد. اگر نگاه بلندمدت نداشته باشید و کورکورانه تن به پسند و نیاز روز بدهید، آنگاه احتمال دارد فردا مخاطب و طرفداری برای نوشتههای خود نیابید. با خود بیندیشید:
• آیا قالب انتخابیام ده سال بعد هم بهاندازهٔ امروز طرفدار پروپاقرص دارد؟
• اصلاً استقبال مخاطب چقدر برای من اهمیت دارد؟
• آیا حاضرم بین استقبال مخاطب و علاقهٔ شخصیام، اولی را انتخاب کنم؟
• اگر بخواهم در آینده نیز حرفی برای گفتن داشته باشم، کدام راههای نرفته را از همین حالا باید نشان کنم؟
• و…
اگر قرار باشد تابع پسند روز باشید و با هجوم هر موجی در دریای ادبیات، بهسویی خیز برداید، ممکن است به هنرمندی بیخاصیت و میرزابنویس تبدیل شوید. آنگاه احتمال دارد هر سال در یک قالب و احیاناً بهشکلی متفاوت بنویسید؛ بهطوری که در نهایت نشود شما را در حوزهای مشخص بهعنوان متخصص پذیرفت.
پیشنهاد میکنم این جملهٔ آلدوس هاکسلی را به یاد داشته باشید: «از همهچیز یک چیز بدانید و از یک چیز همهچیز.» بهعبارتی، در زمینههای عمومی مثل اقیانوسی با عمق یک بند انگشت و در زمینهٔ تخصصی خود، بهاندازهٔ چاه عمیق باشید.
منبع: سعید تارم، الفبای نویسندگی، ص۱۱ تا ۱۴. این فرسته ابتدا در کانال تلگرامی «نوقلم» درج شده است و با اندکی ویرایش، در اینجا بازنشر میشود.