«حدنصاب» یعنی چه؟
یه ۲۰۶ گرفتهم مدل ۹۵. اینقدر مشکلات داره که حدنصاب نداره!
«حدنصاب» بهمعنی اندازه و مقدار و تعدادی معین از چیزی است که برای انجامدادن کاری یا تحقق امری لازم است.
برای مثال، در فقه، برای اینکه به کالاهایی مشخص، زکات تعلق گیرد، باید آن کالاها به مقداری معین برسد. مثلاً وقتی میگویند حدنصاب گندم ۸۴۷ کیلوگرم است، به این معنی است که اگر مقدار گندم به ۸۴۷ کیلوگرم برسد، باید زکاتش را پرداخت کرد.
همچنین وقتی میگویند «کلاس به حدنصاب نرسید و تشکیل نشد»، مقصود این است که شرکتکنندهها به تعداد لازم نبودهاند و بنابراین کلاس تشکیل نشده است.
دربارۀ مفهوم «حدوحساب»
از سوی دیگر، در فارسی واژهای مرکب وجود دارد: «حدوحساب». این لفظ را که تقریباً با «حدوحصر» هممعنی است، غالباً بهصورت «حدوحسابنداشتن» و برای بیان چیزی به کار میبرند که از فرط وفور و کثرت، اندازهگرفتن و سنجیدنش ناممکن است:
ـ سادگیِ او، حدوحساب نداشت.
ـ بلندپروازیهایش حدوحساب ندارد.
ظاهراً در فارسی گفتاری، «حدنصاب» و «حدوحساب» را بهعلت شباهت آواییشان، با یکدیگر اشتباه گرفتهاند و این اشتباه به نوشتار نیز راه یافته است.
چند نمونه
جملۀ ابتدای این یادداشت و نمونههایی که در ادامه میآید، همه برگرفته از اینترنت است و بهجای «حدوحساب» در آنها بهغلط از «حدنصاب» استفاده شده است (نمونهها را از نظر صوری، ویراستهام):
ـ اینقدر زرنگه این دختر که حدنصاب نداره!
ـ آقای کرباسیان، رئیسکل گمرگ، با آوردن این سامانه کار خوبی کرد؛ ولی کارشناس مجازی فاسد اینقدر زیاد است که حدنصاب نداره.
ـ میدونم تو اونقدر گلی که حدنصاب نداره.
ـ میدونید که استان بوشهر محروم از گاز میباشد و روزانه اینقدر گاز از سرزمین بوشهر به کشورهای خارجه میرود که حدنصاب ندارد.
نتیجه
بنابراین باید مراقب بود که «حدنصاب» بهنادرستی بهجای «حدوحساب» به کار نرود. بر پایۀ توضیحات بالا، وقتی سخن دربارۀ «مقدار و میزان کافی» باشد، «حدنصاب» و وقتی دربارۀ «مقدار و میزان زیاد» باشد، «حدوحساب» صحیح است.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
اینها دیگر چیه که نوشتید؟ سر تا پاش غلطه! اصلا حدِ نصاب عبارتِ غلطی هست و فقط و فقط حدِ نساب درسته