شنیدم «جهتِ» فقط بهمعنای جغرافیایی (پایین، راست، شرق و…) درست است. منبعی دربارهٔ این دیدگاه نیافتم جز این نظرِ مخالف:
جهت: این واژه در گفتار و نوشتار غالباً بهجای حرف اضافهٔ «برای» به کار میرود: «جهتِ دیدن او به خانهاش رفتم» و گاهی نیز حرف اضافهٔ «به» بر آن مقدم میشود: «بهجهت حال مادرش، هر روز سری به بیمارستان میزد.» بعضی از ادبا این استعمال را نادرست میدانند و توصیه میکنند که بهجای آن «برای» گفته شود. اما جهتِ به این معنی غلط نیست و در متون معتبر فارسی نیز به کار فته است؛ منتها در اصل بهصورت حرف اضافهٔ مرکبِ «از جهت» بوده و سپس بر طبق یک قاعدهٔ کلی، بر اثر کثرت استعمال، کوتاه شده و حرف اضافهٔ «از» از آغاز آن افتاده است. […]
گاهی نیز با حرف اضافهٔ «به» به کار رفته است. […] گاهی حتی حرف اضافهٔ «از» یا «به» از آن حذف میشود و از این لحاظ عین استعمال امروز است: «او سمرِ خیرات آمد: جهتِ حطام دنیا مردم را نیازردی. سگ باشد که جهت شکم جنگ کند» (تاریخ الوزراء، ۴۹) (ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۶، ص۱۴۳).
خواننده با درنظرگرفتن قرائن و در جمله، بهراحتی درمییابد که منظور از «جهتِ»، معنای جغرافیایی آن نیست و معنایش «برای» است. در متون گذشته نیز این واژه به هر دو معنا به کار رفته است. اکنون نیز در زبان محاوره و در سخن معیارگویان، به هر دو معنا به کار میرود. حال چه اصراری است که «جهتِ» را به «بهجهتِ» تغییر دهیم؟
شاید کسی بگوید این واژه جزو کلیشههاست و جای بعضی تعابیر را گرفته است: برای، بهمنظورِ، با هدفِ، بهقصدِ و… . در پاسخ باید بگویم:
۱. اینکه برای واژهای بتوانیم چند برابر فارسی و غیرفارسی بیاوریم، دلیلی قوی برای کلیشهبودن آن واژه نیست. «برای»، «بهمنظور»، «بهجهت»، «بههدف» کارکردهای معنایی تقریباً یکسانی دارند. زمانی میتوانیم بگوییم «جهتِ» کلیشه است که این واژه واژههایی دقیقتر از خود را از میدان به در کرده باشد و خود بهجای آنها نشسته باشد. افزون بر این، این واژهها (برای و بهمنظور و…) اگر نگوییم بیشتر، به همان بسامد در زبان در حال استفادهاند.
۲. در ویرایش نمیتوانیم تنها بهتقلید و بدون آگاهی از دلیل، تغییری در متن ایجاد کنیم؛ زیرا اگر نویسنده به این تغییر ما خرده بگیرد، ناگزیریم از اینکه برایش دلیل قانعکننده ارائه کنیم.
دراینباره این آواچه نیز شنیدنی است: