پاسداری از زبان فارسی و فرهنگ بسیار غنی و پرسابقه و پرتنوع آن که در این زبان جلوههای درخشان دارد، از وظایف ماست. شاید در جهان هیچ قومی را نتوان سراغ گرفت که پیوستگی زبانی او بهاندازهٔ پیوستگی زبانی هزارودویستسالهٔ ما باشد. رودکیِ هزار سال پیش، با زبان فارسی معاصر ما، کمتر فاصله دارد تا شکسپیر که زبان او سیصد سال با زبان انگلیسیِ امروز فاصله دارد.
زبان فارسی با تلاش گویندگان و مترجمان دورههای متعدد علمی و ادبی پدید آمد و قوام یافت. هجوم مغول دورهٔ انحطاط ادبی را پدید آورد؛ با این حال، ایرانیان مهاجر در سرزمینهای هم جوار، زبان فارسی را از گزند آفات حفظ کردند. دوران معاصر، دوران اعتلای زبان فارسی است.
متأسفانه در دهههای اخیر، ناهنجاریهایی در پیوستگی زبان بروز کرده است. شاید این ناهنجاریها تصادفی باشد؛ اما برای حفظ پیوستگی زبان باید کاری کرد و این وظیفه بر عهدهٔ نهاد آموزشی است.
یکی از این نهادهای مهم، رسانههای گروهی هستند. اگر رسانهها درست عمل کنند، میتوانند نسل جوان را با سوابق فرهنگی در تماس نگه دارند.
اما این ناهنجاریها کداماند. بخشی از این ناهنجاریها به کاربرد زبان شکسته و زبان محلی مربوط میشود. در رسانههای گروهی، کاربرد نابجای زبان شکسته زیان وخیمتری دارد و آن این است که رفتهرفته گوشها را به زبانی دور از زبان معیار عادت میدهد.
غنیکردن زبان دو راه اصلی دارد:
یکی تتبع در آثار گذشتگان؛
دیگری مایهگرفتن از زبان و فرهنگ مردم و زبانهای محلی.
خطر عمده در استفاده از زبان و فرهنگ مردم آن است که زبان جاهلی را با زبان اصیل مردم میآمیزد. در استفاده از زبان محلی نیز عیوب جدی دیده میشود. زبان محلی، در برنامهٔ رسانهها، غالباً مسخ میشود و ساخت صرفی و نحوی زبان، بهتأثیر از ساختهای دستوریِ زبان فارسی به هم میریزد.
برای بهرهبرداری از زبان محلی و فرهنگ مردم، راههای متعدد و امکانات وسیع مثل پخش ضربالمثلها و تعبیرات و کنایات و… وجود دارد.
چکیدهای از: احمد سمیعی، «زبان محلی، زبان شکسته»، در: نصرالله پورجوادی (زیرنظر)، دربارهٔ زبان فارسی، تهران: نشر دانشگاهی.
چکیدهساز: زینب صادقینژاد.