دکتر ناصر نیکوبخت و دکتر قاسمزاده در کتاب ارزشمند دانش نشانهگذاری در خط فارسی، چند نوع استفهام خاص را مطرح کردهاند و برای برخیشان آوردن نشانۀ پرسش را لازم ندانستهاند:
۱. استفهام تعجبی: نشنیدی!
۲. استفهام کنایهآمیز: اینطور قول میدهی!
۳. استفهام تقریری (پرسش سلبی با پاسخ ایجابی): آن را که سعادت به پیش میبرد، چگونه میتواند که نرود!
۴. استفهام انکاری (پرسش ایجابی با پاسخ منفی): چه کسی حال ما را درک میکند!
۵. پرسش تمسخرآمیز یا استهزای نقلقول دیگری: جنابعالی بیش از دیگران به این امر واقفید؟!
۶. پرسش برای نشاندادن احساسات دوگانه (ابتدا نشانۀ عاطفه): چه گفتید!؟
از مجموع این استفهامها، چنانکه از مثالها مشخص است، استفاده از نشانۀ پرسش (؟) را فقط در دو استفهام درست دانستهاند؛ یعنی چهار استفهامِ اول را جزو کاربردهای نشانۀ عاطفه (!) دانستهاند و دو استفهام آخر را جزو کاربردهای نشانۀ پرسش (؟).
پس، بهکاربردن نشانۀ پرسش و عاطفه در کنار هم را فقط در دو جا روا دانستهاند: ۱. استفهام برای تمسخر؛ ۲. نشاندادن احساسات دوگانه. بر این پایه، به نظر ایشان در پایان جملههای پرسشیعاطفی فقط نشانۀ عاطفه درج میشود (۱۳۹۱: ۳۳ تا ۴۰).
مشکل این تجویز، در عمل، این است که دستکم در آن جملههای پرسشیعاطفی که ادات پرسش وجود ندارد، اگر به نشانۀ عاطفه بسنده کنیم، وجه پرسشیِ جمله انعکاس نمییابد و جمله با حالت خبریعاطفی خوانده میشود.
همچنین، این مسئله ابهام و کجفهمی میآفریند. چند نمونه برای این ادعا:
استفهام تعجبی: نشنیدی! (کجفهمی: خبری همراه با تحکم)
استفهام تعجبی: وقتی دیدم که باز در چشمانش برقی ظاهر شد، به کلامم اضافه کردم: «ده روبل نمیخواهید! تصویرتان همینقدر میارزد!» (کجفهمی: خبری قاطع)
استفهام تعجبی: گفتم: «اما کدام بدبختی بزرگتر بود، من یا بقال یا جیزگر و کارگشایی که اشعار گوته را میخواند؟ این خود سؤال دیگری است.» گفت: «چه سؤالی!» (کجفهمی: فقط تعجبی و غیرپرسشی)
استفهام کنایهآمیز: میدانی چهکار کردی! (کجفهمی: خبری قاطع)
استفهام تقریری و تأکیدی: و حالا لابد میخواهید از اجتماع انتقام بگیرید! اینطور نیست! (کجفهمی در جملۀ آخر: خبری)
استفهام انکاری: اصلاً ممکن بود که از جانب او انتظار عمل دیگری داشته باشم! (کجفهمی: تعجبی غیرپرسشی)
تمامی نمونههای بالا جملههای پرسشیاند: پرسش با حالتی خاص. اما میبینیم که بههیچوجه نمایندۀ استفهام نیستند. در واقع، حذف نشانۀ پرسش (؟) از انتهای جملهها بهراحتی آنها را از پرسشیبودن میاندازد.
اگر نخواهیم این دیدگاه را دربارۀ نشانهگذاری پرسشهای یادشده یکسره رد کنیم، برای رعایت جانب خواننده، باید دستکم این تفکیک و تعدیل را رعایت کنیم: فقط در استفهامهایی میشود به نشانۀ عاطفی بسنده کرد که پرسشیبودن جمله با واژۀ دیگری رسانده شود، مانند ادات پرسش یا فعلی که بیانگر پرسشیبودن جمله باشد.
کتابنامه
ناصر نیکوبخت و سیدعلی قاسمزاده، دانش نشانهگذاری در خط فارسی، تهران: چشمه، ۱۳۹۱.
1 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
بسیار عالی بود. با دیدگاه شما موافقم.