برخی معتقدند ساخت این کلمه از نظر دستورزبان فارسی غلط است؛ اما «نوين» گونۀ دیگرِ واژۀ «نوآيين» است و از سدۀ چهارم در متنهای معتبر فارسی به کار رفته است.
برخی معتقدند ساخت این کلمه از نظر دستورزبان فارسی غلط است؛ زیرا پسوند «ین» [in] همراه اسم میآید و آن را صفت میسازد؛ مانندِ «آهنين»، «مسين»، «مويين»، «خونين» و نظایر اینها. اما واژۀ «نو» صفت است و نمیتواند با «ین» صفتساز ترکیب شود. از این گذشته، احتیاجی به چنین ترکیبی نبوده است تا اهل زبان آن را بسازند؛ زیرا «نوين» معنایی غیر از «نو» ندارد.
بعضی از فضلا از جمله سعید نفیسی، در مکتب استاد، ص۱۳۲ و محمد معین، فرهنگ فارسی، ذیل «نوین»، چنین استدلال کردهاند که استعمالِ پسوند «ین» همراه صفت در فارسی بیسابقه نیست و واژههای «زيرين»، «زَبَرين»، «بالايين»، «پايين»، «کهين»، «مهين»، «بهين» را شاهد آوردهاند. اما از يک سو «زير» و «زَبَر» و «بالا» و «پا» صفت نیست و افزودن «ین» بر آنها خلاف قاعده نبوده است. از سوی دیگر، «ین» همیشه پسوند صفتساز نیست و علامت صفت برترین نیز هست. توضیح آنکه هرگاه به صفت توصیفی، «تر» بیفزاییم صفت برتر (صفت تفضیلی) میشود؛ مانندِ «کوچکتر» و «بزرگتر»، و هرگاه به صفت برتر، «ین» بیفزاییم، صفت برترین (صفت عالی) میشود؛ مانندِ «کوچکترين» و «بزرگترين».
و اما در فارسی چند صفت برتر هست که علامت «تر» ندارد، مانندِ «بِهْ» (خوبتر)، «کِهْ» (کوچکتر)، «مِهْ» (بزرگتر)، «بيش»، «کم». برای ساختن صفتِ برترین از این واژهها کافی است که «ین» به آنها بیفزاییم: «بهين»، «کهين»، «مِهين»، «بيشين»، «کمين» و گونۀ دیگر آن «کمينه».
ولی «نو» صفت برتر نیست و نمیتوان «ین» به آن افزود؛ گذشته از اینکه در این صورت، «نوين» بهمعنای «نوترین» خواهد شد و حال آنکه چنین معنایی از آن اراده نمیشود. در بعضی از متون کهن، ترکیبات بسیار نادری مانندِ «بزرگين» و «درازی» بهمعنای «بزرگترین» و «درازترین» به کار رفته است (رجوع شود به مفتاح المعاملات، ص بیستوهفت مقدمه) و برخی از محققان این را جواز استعمال «نوين» دانستهاند. ولی چنانکه گفته شد، «نوين» هرگز بهمعنای «نوترین» به کار نمیرود و این دو ترکیب از يک مقوله نیستند.
گذشته از این موارد، پسوند «ین» استعمال دیگری نیز دارد: اگر اعداد ترتیبی مانندِ «نخست»، «دوم»، «سوم» و… پیشاز معدود قرار گیرند، معمولاً «ین» به آنها افزوده میشود بیآنکه معنی تغییر کند؛ مانندِ «روز نخست» و «نخستین روز». ولی «نو» عدد ترتیبی نیست تا مشمول این قاعده قرار گیرد.
بنابراین واژۀ «نو» نه اسم است و نه صفت برتر و نه عدد ترتیبی و افزودن «ین» به آن غلط است. وانگهی کلمۀ «نوين» که از ساختههای اهلقلم در نیم قرن اخیر است، نه در متون معتبر ادبیات فارسی آمده است و نه در گفتار روزمرۀ مردم به کار میرود و نه معنایی افزون بر «نو» دارد و باید از استعمال آن پرهیز کرد.
پاسخ
۱. «نوين» گونۀ دیگرِ واژۀ «نوآيين» است و «ين» در آن کوتاهشدۀ «آيين» است و ربطی به پسوند «ـ ين» ندارد. «نوآيين» معنیهای گوناگونی دارد و یکی از معنیهای آن «تازه، نوپدید، شگفت و بدیع» است (← دنبالۀ یادداشت).
۲. واژۀ «نوآيين» دستکم از سدۀ چهارم، در معنیهای گوناگون خود در متنهای معتبر فارسی به کار رفته است:
قرن ۴: نشستنگهی نو بياراستند / ز شاه نوآيين خبر خواستند (فردوسی، شاهنامه، ج۱، ص۱۳۴).
قرن ۵: ز هر چهار نوآيينتر و بديعتر است / نگار من که زمانه چو او نديد نگار (ديوان مسعود سعد، ج۱، ص۲۶۹).
قرن ۶: ملک باغ است و در آن ملک سنجر هست / شجری تازه که آورد نوآيين ثمری (ديوان اميرمعزی، ص۷۱۶).
قرن ۷: فسانه گرچه باشد نغز و شيرين / به وزن و قافيه گردد نوآيين (نجم دایه، مرصادالعباد، ص۲۰۱).
قرن ۸: يا رب، اين نوبر نوآيين را / زادۀ عقل و دادۀ دين را… (ديوان اوحدی، ص۶۷۳).
قرن ۹: گرچه آن گوهر بحر کهن است / اين نوآيين درِ دُرج سخن است (جامی، هفتاورنگ، ج۱، ص۵۷۰).
قرن ۱۰: حقير… در آن اوقات…، بدين نوای نوآيين… مترنم و متکلم میبود (فخرالدین صفی، لطائفالطوائف، ص۱).
قرن ۱۱: نوآيين گشت گلزار زمانه / دگرباره گزيد غم کرانه (اسکندربیک، عالمآرای عباسی، ج۳، ص۱۷۳۶).
قرن ۱۲: آن يکی ساز قصر زرين کرد / دستگاه هوس نوآيين کرد (کليات بيدل، ج۳، ص۱۷۸).
قرن ۱۳: کند به کوه و به هامون صبا نگارگری / نگارهاش نوآيين و نادر است و عجب (ديوان سروش، ج۱، ص۴۲).
قرن ۱۴: جستم ز خرد، نکو سراييد / لفظی خوش و گفتهای نوآيين (ديوان اديبالممالک فراهانی، ج۲، ص۹۳۵).
۳. به نظر میرسد که «نوين» ترکی بهمعنیِ «خوبترین از هرچیزی» مخففِ «نوآيين» فارسی باشد؛ اما پس از آنکه از ترکی وارد فارسی شده (احتمالاً در قرن اخیر یا اندکی جلوتر) آن را با «نو» ارتباط داده و به همان معنی به کار بردهاند (علیاشرف صادقی، «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (۱۱)»، نشر دانش، س۱۳، ش۵، ۱۳۷۲، ص۲۱ حاشیه). محمد قزوینی نیز احتمال ترکی بودنِ «نوين» را متذکر شده است (یادداشتها، ج۷، ص۳۳۳، بهنقل از صادقی). در فرهنگهای ترکی nevîn بهمعنی Yeni, yepyeni şey «چیز جدید، نو» آمدهاست و در آنها به فارسی بودن nevîn اشاره کردهاند
(Büyük Türkçe Sözlük, Mehmet Doğan, Ankara 1981; Hayat Büyük Türk Sözlüğü, Şevket Rado, Istanbul).
نگارنده nevîn را در فرهنگهای ترکی استانبولیِ معاصر نیافته و احتمال میدهد این واژه بیشتر در ترکی عثمانی کاربرد داشته است. علیاشرف صادقی (همان جا) متذکر شده است که مؤلفان فرهنگ ترکی به انگليسیِ رِدهاوس این واژه را با برچسبِ learned «عالمانه» نشان دادهاند.
۴. ظاهراً قدیمیترین فرهنگی که نوين در آن مدخل شده Persian-English Dictionary 1982 اثر اف. اشتینگاس (F. Steingass) است. تلفظ «نوين» در این فرهنگ بهصورت /nawīn/ و /nuwīn/ ضبط شده و معنی آن نیز the most excellent of anything «خوبترین از هرچیز» آمده است. ناظمالاطباء نیز در فرهنگ نفيسی این واژه را بهمعنی «خوبترین از هرچیز» و با تلفظ /navin/ و /novin/ مدخل کرده است (نیز ← همان جا).
۵. ظاهراً کهنترین کاربرد «نوين» در فارسی از سدۀ چهاردهم است:
قرن ۱۴: تمام مردم دلشاد مرگ استبداد / من از دو مسئله خوشحال و خرم و دلشاد / يکی ز زادن مريم يکی ز وضع نوين (کليات عشقی، ص۱۷۸).
۶. واژۀ مغولیِ «نويَن» بهمعنی «فرماندهِ سپاه» نیز در فارسی به کار رفته که گونۀ دیگرِ واژۀ مغولیِ «نويين» است و ربطی به واژۀ «نوينِ» مورد بحث ندارد (← فرهنگ بزرگ سخن).
پیکرۀ زبانیِ استفادهشده در این پژوهش
پیکرۀ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بهسرپرستی دکتر علیاشرف صادقی.