virastaran.net/a/12797

#آواچهٔ ۸، پیچیدگی زبانی

آموزش, آواچه, اصلاح خطای منطقی و پیچیده‌نویسی, ویرایش زبانی, ویرایش و درست‌نویسی

مخاطب متنی را بخواند که هر جمله‌اش پیچیدگی زبانی دارد؛ یعنی اینکه نویسنده جمله را جوری پیچیده گفته که منِ مخاطب باید سه بار آن جمله بخوانم تا یک معنای خیلی ساده را بفهمم!

این یکی از دردسرهای بزرگ عرصۀ نویسندگی ما در این ممکلت است. این دردسر در روزنامه‌نگاری هست، در کتاب علمی نوشتن هست، در رمان‌نویسی هم هست. و همچنین در عرصه‌هایی که قرار است به‌سادگی مطالب را به افراد منتقل بکند. روزنامه‌نگاری و گزارش‌نویسی روزنامه‌ای و مانند این‌ها قرار است یک خبر را جوری به من منتقل بکند، یک اطلاع را جوری به من بدهد که من سریع بخوانم و رد شوم. قاعدتاً خبر نباید آن‌قدر پیچیده باشد که من بخواهم به فکر فروبروم. یا مثلاً عرصۀ رمان عرصه‌ای است که من باید بتوانم سریع وارد جهانش بشوم.

مدام پستی و بلندی دارد، پستی و بلندی‌های غیرفنی. البته ممکن است شما در شیوۀ روایت، پستی و بلندی ایجاد کنید. آن نوع پستی و بلندی سر جای خودش. آن ناز شستتان. برای چنین پستی و بلندی‌ای هر کاری می‌توانید بکنید. این پستی و بلندی‌ای که منظور ماست، در عرصۀ زبان فارسی است که در ترکیب واژه‌ها و جمله‌ها و جمله‌سازی‌هاست. یک‌دفعه من با یک جمله‌ای مواجه می‌شوم پنج‌خطه! این چه جمله‌ای است که پنج خط است؟! و بعد می‌بینم یک‌دفعه آخرش پنج تا فعل پشت‌سرهم ردیف شده و خب این باعث می‌شود که منِ مخاطب خسته شوم.

بی‌معنی‌گویی و لایک‌های میلیونی

عکسش را بگویم. کتاب خوب کتابی است که شما بخوانی بروی جلو، بروی جلو، بروی جلو و بعد یک‌دفعه به خودت بیایی ببینی صد صفحه‌اش را خوانده‌ای و انگار که روی آب خیلی ملایمی در یک فضای خیلی ملایم و لطیفی شناور بودی. اصلاً نه گذر زمان را حس کرده‌ای، نه خستگی خواندن را.

دوسه روز بعد از اینکه در این مورد سر کلاس صحبت کردم، یکی از بچه‌ها این بازخورد را داد که:

فلانی، حرفی که زدی، برای من تجربه شد. گفتم چطور؟ گفت رفته بودم کتاب قبلۀ عالم اثر آقای عباس امانت ترجمۀ استاد حسن کامشاد را بخرم. این کتاب را نشر کارنامه در زمان حیات و مدیریت مرحوم زهرایی منتشر کرده‌ است. کتابِ فوق‌العاده جالبی است. می‌گفت این کتاب را برای پدرم خریده بودم. دوستم رشته‌اش مدیریت است. می‌گفت این کتاب را گرفتم گفتم خب حالا خودم هم ورقی بزنم ببینم درمورد چیست.

این نیت خیلی جذاب است و این حرف برای من عجیب است که ادامه داد:

گفتم ورق بزنم ببینم که این کتاب درمورد چیست. یک‌دفعه به خودم آمدم دیدم پنجاه صفحه از کتاب را خوانده‌ام.

چرا؟ آدم وقتی با این متن‌ها روبه‌رو می‌شود، گمان می‌کند که مثلاً سعدی آمده یک کتابی را ترجمه کرده. عین آب روان است. نه زحمتی برای منِ خواننده ایجاد می‌کند، نه اذیتی برای من دارد. اتفاقاً لذت هم دارد.

ما می‌توانیم لذت متن‌خوانی را به‌واسطۀ ویرایش و درست‌نویسی به مخاطب منتقل بکنیم.


تاریخ انتشار در کانال تلگرامی «ویراسـتاران»: ۲۶اسفند۱۳۹۵.

مقالات پیشنهاد شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد