علیرضا آذر لغتها را آنقدر خوب میشناسد که حتی گاهی از واژههایی خشن هم شعری دلنشین میسازد. چندی پیش، این شاعر و خوانندۀ نامآشنا در صفحۀ اینستاگرامش در پیوست عکسی از خود نوشت:
«فلشبک از سال ۸۷، فرستنده: علی ایلیا.
این دستبندمو خیلی دوست داشتم. هدیۀ مادرم بود که دهن گشاد روزگار بلعیدش…»
لابهلای یادداشتهای زیرِ این نوشته، چند نفری آمدند و پیام تسلیت گذاشتند.
این هنرمند گرامی در پست بعدیاش توضیح داده که بحمدالله مادرش زنده است و دهان گشاد روزگار فقط یک دستبند را بلعیده است!
پس چرا آن مخاطبها برداشت دیگری از آن متن داشتند؟!
توضیحش ساده است؛ کژتابی یا چندمعنایی ناخواسته: یعنی آنچه مخاطب از جمله یا عبارت برداشت میکند، مفهومی بهجز منظور و هدف نویسنده باشد. برخی دلایل کژتابی: ۱. مشخصنبودن مرجع ضمیر؛ ۳. تودرتویی جملهها؛ ۳. حذف بخشی از عبارت، بدون درنظرگرفتن قرینۀ لفظی و معنایی و… .
مادری به فرزندش دستبندی هدیه داده است. این فرزند هم آن دستبند هدیه را خیلی دوست دارد؛ اما آن را از دست میدهد.
حالا چه شد که کژتاب شد؟ علتش این است که در فضای مجازی، سرعت حرف اول را میزند؛ بنابراین نویسنده به فشردهنویسی میگراید و میخواهد با بند موصولی «که دهن گشاد روزگار بلعیدش» توضیحی را به جملهاش بیفزاید. این سرعتگرایی باعث میشود که بند موصولی ایشان ناخواسته در جایی نادرست بنشیند.
«این دستبند هدیۀ مادرم به من بود. این هدیه رو خیلی دوست داشتم؛ ولی دهن گشاد روزگار بلعیدش…»
با آرزوی سلامتی برای تمام مادران.