▪️نارسایی آوایی، تتابع اضافات، کسرهآوری، پیچیدهنویسی
به این عبارت دقت کنید:
تحلیل پیدرپی آمارهای بهروز تحولات کلان اقتصادی مناطق آزاد تجاری…
بس است. دیگر لازم نیست بقیهٔ جمله را بخوانم. تا همین جا هم ما نفهمیدیم چه شد. نام اتفاقی که در این جمله افتاده، کسرهآوری یا تتابع اضافات است. در این جمله، مضافالیه و صفت خیلی زیاد آمده و همهشان با کسره به هم زنجیر شدهاند.
یکی از نمونههای بارز نارسایی آوایی، تتابع اضافات است. جالب است که این نمونه از نارسایی آوایی، به نارسایی معنایی منجر میشود؛ یعنی خواننده نمیفهمد چه شد و باید دندهعقب بزند. باید برگردد و متن را یک بار دیگر شمرده بخواند و مدام در ذهنش اینها را سوار بکند تا در نهایت یک تصویر منسجم از متن در ذهنش شکل بگیرد.
کسره یکی، دو تا، سه تا، دیگر تا سه تا رسید حواستان باشد خواننده جای شما نیست. تو آنچه را در ذهنت هست میدانی، تو به اینها فکر کردهای و نوشتهای، تو اینها را باهم زنجیروار در ذهنت میبینی، میشناسیشان، وقتی بینشان پیوند برقرار میکنی، برایت آشنا هستند؛ اما خوانندهٔ بیچاره از همین متن تو باید به ذهن تو برسد.
و وقتی همهٔ اینها را پشتسرهم قطار میکنی، یا به هم زنجیر میکنی، یا سوار هم میکنیشان، خواننده با آن سرعتی که متن را میخواند، نمیتواند بفهمد. اگر خیلی حوصله داشت، دندهعقب میزند. گیر میکند. اگر خیلی علاقه داشت، یک بار دیگر میخواند. وگرنه رد میشود و میرود. دو بار، سه بار، چهار بار از اینها در متنت ببیند، دلزده میشود، احساس دوری میکند، احساس میکند تو بهفکر او نبودهای، تو مال او نیستی.
کسره کم بیاورید. نهایت سه تا، نهایت چهار تا. این جمله را چهکار میشود کرد؟ من یک بار دیگر آن را میگویم و اصلاحش و ویرایشش میکنم.
تحلیل پیدرپی آمارهای بهروز از تحولات کلان اقتصادی در مناطق آزاد تجاری…
«از» و «در» را در جمله آوردم، جمله شکست، این زنجیر قطع شد، تکهها کوچکتر شد، لقمهها یافتنیتر و فهمیدنیتر شد.
مثال دیگر:
نقش ضعیف مجلس دوم شورای ملی در پیشبرد مشروطهخواهی
شاید بگویید خب این را فهمیدیم؛ ولی بازهم میشود سادهتر کرد.
نقش ضعیفی که مجلس دوم شورای ملی در پیشبرد مشروطهخواهی بازی کرد
بازهم از این بهتر: در اینجا «نقش» را برمیداریم. دقت کنید که حشو نیست؛ اما برای سرعت خواندن، میارزد که آن را برداریم.
ضعف مجلس دوم شورای ملی در پیشبرد مشروطهخواهی
نقش ضعیف مجلس دوم شورای ملی
ضعف مجلس دوم شورای ملی
یک نمونهٔ دیگر:
برای دیدن نمونههای دیگر ابطال گزارشهای معتبر ناسازگار با معیار مذکور نگاه کنید به:…
این در پاورقی یکی از متنها بود و بعد از آن دو نقطه، چند تا منبع آورده بود. خب نفهمیدید چه شد؟ اشکالی ندارد. داخل ترکیب، حرف اضافه اضافه کنید.
برای دیدن نمونههای دیگری از ابطال گزارشهای معتبری که با معیار مذکور ناسازگارند، نگاه کنید به:…
پس اصلاح تتابع اضافات دو تا راهحل دارد:
۱. افزودن حرف اضافه به جاهایی که پذیرش حرف اضافه دارد.
۲. استفاده از بند موصولی، یعنی «که» و فعل در آخر.
بند موصولی خیلی بحث مفصل، جذاب، کاربردی و مهمی است. گمان نمیکنم اصلاً در آواچهها بشود دربارهاش حرف کرد.
ابطال گزارشهای معتبری که با معیار مذکور ناسازگارند، نمونههای دیگری هم دارد.
چرا ما اینطور شروع کنیم که «برای دیدن نمونههای دیگر ابطال…»، این «برای دیدن نمونههای دیگر…» را میبریم آخر، جمله را میبندیم و از حالت قید طولانی تبدیلش میکنیم به یک جمله و میگوییم:
ابطال گزارشهای معتبری که با معیار مذکور… نمونههای دیگری هم دارد، از جمله…
حالا شروع میکنیم به آوردن آن منبعها.
آخرین مثال هم طنز باشد:
معلم کلاس دوم تجربی دبیرستان پسرانهٔ رهپویان روستای بررهٔ سفلی
این را دیگر خودتان میدانید از کجاها بشکنید و حرف اضافه به آن اضافه کنید.
معلم کلاس دوم تجربی در دبیرستان پسرانهٔ رهپویان، واقع در روستای بررهٔ سفلی
تاریخ انتشار در کانال تلگرامی «ویراسـتاران»: ۳فروردین۱۳۹۶.