virastaran.net/a/11541

صادق هدایت؛ مردی که همه او را می‌شناسند | قسمت سوم

آموزش, شناخت بزرگان, شناخت‌نامه, متن‌خوانی, متن‌های معیار

صادق هدایت-ویراسـتاران

در همین زمانه، طبقه‌ای خاص با اصطلاحی مخصوص، از لحاظ شغل و طبقه و نیز قیافه مشخص می‌شدند. اینان کسانی بودند که کار دفتر و دیوان داشتند و قلم‌به‌دست بودند. در اصطلاح آن روزگار، به آدمی از این طبقه، «میرزاقلمدون» می‌گفتند و اطلاق این اصطلاح، دارای دو جنبهٔ ممتاز و مشخص بود. از یک طرف اصطلاح میرزاقلمدون نشان‌دهندهٔ شغل و حرفهٔ کسی بود که با قلم و قلمدون سروکار داشت. از سوی ‌دیگر، هیکل و قیافهٔ میرزاقلمدون، هیکل و قیافهٔ مخصوصی بود. شاید این اصطلاح در جهت دوم بیشتر از لحاظ شباهت جثه و ظاهر «قلمدان» به میرزاقلمدون‌ها می‌چسبید؛ زیرا در هر حال میرزاقلمدون آدمی بود بسیار لاغر، کمی بلند و با خطوط قیافه‌ای کاملاً ظریف و با دقت. آدمی که حتی در تکان‌دادن دست و یا گرداندن چشم، رعایت جوانب را می‌کرد و احتیاط‌های لازم را به‌عمل می‌آورد. می‌کوشید که اگر لباسی بر تن می‌کند، این لباس، آراسته اگر نیست، پاکیزه باشد و جامه اگر از شال کشمیر پرداخته نشده، لااقل از ماهوت چرب قبای حاجی ‌بازاری ممتاز باشد.

صادق هدایت یک میرزاقلمدون به‌تمام‌معنا بود. گمان نمی‌برم با تعاریفی که در بالا به‌دست داده‌ام، افزودن نکته‌ای دیگر ضروری به‌نظر برسد؛ مع‌هذا این را تکرار می‌کنم که اطلاق اصطلاح میرزاقلمدون به‌ظاهر قیافهٔ صادق هدایت، بیشتر از آن‌ جهت است که او واقعاً از لحاظ شکل ظاهر در چنین ردیفی قرار داشت.

میرزاقلمدون‌ها معمولاً محجوب و کمرو و مؤدب بودند؛ با اندک سخن نادرستی سرخ می‌شدند و بردباری و ادب مخصوصی از خود نشان می‌دادند. همچنین در همه‌چیز و همه کار ظرافتی داشتند که هیچ طبقه‌ای در آن زمان، این ظرافت را به‌کار نمی‌بست.

در عصری که فرضاً لقمه‌های به‌اصطلاح کلّه‌گربه‌ای متداول بوده، میرزاقلمدون بسیار کم غذا می‌خورد. آهسته غذا می‌خورد و پاکیزه غذا می‌خورد.

این تعریف کلی میرزاقلمدون درمورد قیافه و حرکات و رفتار صادق هدایت، بیش ‌از حدِ تصور صادق است. در نخستین نگاه و با اولین برخورد، ظاهر قیافهٔ صادق هدایت نشان می‌داد که مردی است از اهل قلم و از خانوادهٔ قلم‌‌به‌دست‌ها. ده دقیقه بعد از آنکه آدمی با او به صحبت می‌نشست، به‌خوبی احساس می‌کرد که این میرزاقلمدون‌ از همهٔ میرزاقلمدون‌های دیگر محجوب‌تر، مؤدب‌تر و ظریف‌تر است. این حجب و کم‌رویی او متأسفانه در سال‌های آخر عمرش، دستخوش تاراج اندیشه‌های تلخش شد و صادق هدایتِ سال‌های آخر، صادق هدایتِ سال‌های پیش از ۱۳۲۰ نبود. او در آن سال‌های نخست به‌اندازه‌ای در اولین دیدار، آدمی را فریفته می‌کرد که انسان دلش می‌خواست بنشیند و به این مجسمهٔ ظرافت و نکته‌سنجی نگاه کند و گاه‌گاه که او سخنی می‌گوید، این سخنان را با حظّ و قبول تمام بشنود.


قسمت‌های آغازین این نوشته را بخوانید:

صادق هدایت؛ مردی که همه او را می‌شناسند | قسمت اول

صادق هدایت؛ مردی که همه او را می‌شناسند | قسمت دوم


گزیده‌ای از: پرویز ناتل خانلری، «خاطرات ادبی»، هفتاد سخن، ج۳، تهران: توس، ۱۳۶۹، ص۳۴۱ تا ۳۴۲.

توضیح گزیننده:

این نوشته، صفحهٔ آغازین خاطرات پرویز ناتل خانلری است دربارهٔ صادق هدایت. به همهٔ دوستان و همکاران ارجمند پیشنهاد می‌کنم که این یادداشت و ادامهٔ آن را با حوصله و دقت، تا پایان بخوانند؛ چراکه افزون بر نثر نویسنده که به معیاربودن شهره است، محتوای این نوشته نیز هر خواننده‌ای را در زمینهٔ شناخت صادق هدایت یاری خواهد کرد.

مقالات پیشنهاد شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد