virastaran.net/a/12282

چرا نباید برخوردار بود؟!

آموزش, دقت‌ورزی معنایی, ویرایش زبانی, ویرایش و درست‌نویسی

برخورداربودن-ویراستاران-دقت ورزی معنایی

آیا این جمله درست است؟:

این خانه از چشم‌انداز زشتی برخوردار است.

در پاره‌ای از منابع ویرایشی (نجفی، ۱۳۷۱: ۶۷؛ سمیعی، ۱۳۷۵: ۲۳۲؛ صافی، ۱۳۸۲: ۱۰۷) گفته شده که تعبیر «برخورداربودن» یا «برخوردارشدن» همواره فقط برای امور مطلوب به کار می‌رود؛ مثلاً:

این محصول از شهرت جهانی برخوردار است.

آن شخص از سلامت جسمی و روحی برخوردار است.

بنابراین به‌کاربردن آن در معنای منفی و برای امور نامطلوب، غلط است؛ مثلاً:

این شیوه از همان معایب برخوردار است.

اما دلیل این تجویز چیست؟ چرا نباید «برخورداری» را برای اشاره به مفاهیم نامطلوب به کار ببریم؟

مطابق فرهنگ‌های لغت، معنی اولیهٔ «بر» عبارت است از «ثمره» و «میوهٔ درخت». «خوردار» نیز ساخته‌شده از بن ماضی «خورد» از مصدر «خوردن» به‌اضافهٔ پسوند «ار» است که صفت فاعلی می‌سازد. بنابراین معنی لفظ‌به‌لفظ «برخوردار» برابر است با «میوه‌خورنده». از شواهد زیر، معنای نخست این تعبیر، البته به‌صورت فعلی‌اش («بر خوردن»)، به‌خوبی دانسته می‌شود:

در این باغ از گل سرخ و گل زرد
پشیمانی نخورد آن‌ کس که بر خورد (نظامی)

ابر اگر آب زندگی بارد
هرگز از شاخ بید بر نخوری (سعدی)

اما واژهٔ «بر» و صورت دیگرِ آن، «بار»، در بسیاری مواقع معنایی ثانویه نیز گرفته و مجازاً به‌معنی «نتیجهٔ مطلوب» و «منفعت» و «سود» به کار می‌رود:

مَنِشین تُرْش تو از گردش ایام که صبر
گرچه تلخ است ولیکن برِ شیرین دارد (سعدی)

بر نخورَد از خود و از عمر خویش
هرکه مرا از تو جدا می‌کند (سعدی)

با این‌ وصف، بی‌گفت‌وگو پیداست که «ثمره» و «میوه» و واژه‌هایی از این ‌دست در فارسی، چه به‌معنای حقیقی به کارشان ببریم و چه به‌معنای مجازی، برای اشاره به امور مطلوب است. معنای پرکابرد و زندهٔ این واژه در کلمه‌هایی نظیر «نوبر» نیز همچنان مؤید این مدعاست که در فارسی امروز این کلمه معنایی آشکارا مثبت دارد.

پس گفتن جمله‌هایی چون «این خانه از چشم‌انداز زشتی برخوردار است» با توجه ‌به آنچه گذشت، خطاست؛ چون «چشم‌انداز زشت» را به‌هیچ‌وجه نمی‌توان امری خواستنی تلقی کرد.


کتابنامه

  1. سمیعی، احمد، ۱۳۷۵، «فارسی بنویسیم»، دربارهٔ زبان فارسی، زیرنظر نصرالله پورجوادی، چ۱، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ص۲۲۸ تا ۲۳۶.
  2. صافی، قاسم، ۱۳۸۲، آیین نگارش و ویرایش، چ۱، تهران: ارسباران.
  3. نجفی، ابوالحسن، ۱۳۷۱، غلط ننویسیم؛ فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی، چ۱، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
مقالات پیشنهاد شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست
کپی شد