گزارش جشن هفت‌سالگی
مؤسسۀ «ویراستاران»

جمعه ۲۶آذر۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۸
کتابخانۀ ملی، تالار اندیشگاه

هفت‌سالگی ویراستاران


 

چرا جشن؟
آدم‌ها تولدهایشان را به‌انگیزه‌های مختلفی جشن می‌گیرند. ما هم تصمیم گرفتیم در این هفت‌سالگی دور هم جمع شویم، با سه هدف:

۱. احساس «بودنِ» این نهاد و سرپابودن آن، آن‌هم در دورانی که از کسب‌وکارها بیشتر انتظار شکست‌خوردن می‌رود تا موفق‌شدن! اینکه از هر ۱۰ کسب‌وکار نوپا ۹ کسب‌وکار نمی‌توانند به حیات خود ادامه دهند و به بلوغ برسند، واقعیتی است جاری. شما چه با پرس‌وجوهای نفربه‌نفر و شمّی حساب کنید و چه با بررسی‌های علمی و تحقیقات بازار، درمی‌یابید که رکود بر سر بازارها و کسب‌وکارهای دنیا و ایران سایه انداخته است. در این میان، حال‌وروز کارهای فرهنگی به‌مراتب ناخوش‌تر است و همۀ آن‌ها روی مرزهای شکننده‌ای قدم می‌زنند که امیدداشتن به سال‌های آینده که هیچ، حتی به ماه‌ها و هفته‌های آینده را نیز مه‌آلود می‌سازد.
البته که وضع «ویراستاران» نیز در این آشفته‌بازارِ اقتصادی و فرهنگی، آن‌قدرها درخشان و عالی نیست؛ اما همین مهم است که «هست» و هفت سال است که هست و در چهار شهر نمایندگی فعال دارد و تعداد شاغلان تمام‌وقتش، در کمترین حد ممکن نیز، از ۱۵ نفر کمتر نشده است و در پررونق‌ترین روزها به ۴۶ نفر نیز رسیده است.
بله، ما در این سال‌ها نتوانسته‌ایم پس‌اندازی برای حرکت‌های بزرگ‌تر یا اصلاً برای روز مبادا جمع کنیم. هرچه آمده، رفته! هیچ‌وقت پول بزرگی گیرمان نیامده که بتوانیم سرمایه‌اش کنیم یا پشتوانۀ ایده‌های بزرگی سازیم که شب‌وروز در ذهنمان می‌چرخد؛ اما این هم مهم است که در تمام این فرازها و نشیب‌ها بدون حتی ۱ ریال کمک دولتی یا خصوصی، حتی از نوع وام، سرپا ایستاده‌ایم. خودمان از این پوست‌کلفتی‌مان متعجّبیم!

۲. احساس «مابودن» و تنهانبودن، با هم‌قدمیِ آدم‌های دلسوز و پُرکاری که دغدغه‌دار فرهنگ‌اند و «از بدِ حادثه اینجا به پناه نامده‌اند». می‌دانیم که عموم ویراستارها جزیره‌ای کار می‌کنند؛ یعنی «یک» فرد «یک» اثر را از ناشر می‌گیرد و چند ماه پای آن می‌نشیند و تحویلش می‌دهد. اما ما، از همان هفت سال پیش، ویرایش گروهی را پایه‌گذاری کردیم: چند ویراستار، با زمینه‌های آموزشی و تجربیِ تا حد ممکن واحد، زیر نظر یک سرویراستار، متن‌ها را ویرایش می‌کنند و با تعامل مداوم با یکدیگر و ارتباط مدام با سرویراستار، پیش می‌روند و کاری یکدست و سریع تحویل می‌دهند. این‌گونه بود که توانستیم بزرگ‌ترین پروژۀ ویرایشی در تاریخ نشر کشور را به‌انجام برسانیم. [برای اطلاع از این پروژه، بروید به صفحۀ نخست تارنمای ما، اواخر صفحه، بخش «مشتریان نامدار» و روی نشان «انتشارات علمی و فرهنگی» کلیک کنید.]

۳. تجدید دوستی‌ها، چنان‌که رابطه‌های «انسانی» همواره در نگاه ما ارزشمندتر از رابطه‌های «کاری» بوده و هست. برای این جشن به همکاران سابقمان زنگ زدیم و دعوتشان کردیم. به‌مانند هر نهاد و شرکت و جمعی، ما نیز همکارانی داشته‌ایم که چند ماه یا چند سالی با ما بودند و پس از آن، هرکدام به‌دلیلی نتوانستند به این همکاری ادامه دهند. نتیجۀ دعوت از آنان این شد:‌ از میان ۱۹ همکار سابق دفتر تهران، ۱۳ نفر آمدند، ۲ نفر را نتوانستیم پیدا کنیم، ۴ نفر نیز از قبل پاسخ دادند که در آن روز و ساعت نمی‌توانند بیایند. حسّ غرورانگیز ماجرا آنجا بود که همکاران سابقِ‌ «ویراستاران» با شوق‌وشور به دعوت ما لبیک گفتند و جمله‌هایی ازاین‌دست بیان کردند: «با سر می‌آییم»، «مگر می‌شود نیامد؟»، «ویراستاران خانۀ اول ماست» و «چقدر خوب که هنوز ما را فراموش نکرده‌اید». ارزش این احساس‌ها، در نگاه ما، از میلیون‌ها تومان پاداش و سود بیشتر است.


 

برگزیدن جای جشن
روز چهارشنبه ۱۷آذر۱۳۹۵ با ویراستارانِ «ویراستاران» در دفتر جمع شدیم تا هم دربارۀ زمان و مکان جشن گفت‌وگو کنیم و نظر بشنویم و هم اینکه برنامۀ «تغییر مسیر تارنما، از خبرمحوری به محتوامحوری» را با آنان در میان بگذاریم.
ویراستاران جلسه تصمیم‌گیری برای جشن هفت‌سالگی ۱۷آذر۱۳۹۵طی یک ساعت بحث و تبادل نظر، البته با چاشنی طنز، پیشنهادهای متنوعی برای جای مراسم مطرح شد که آقای معین پایدار آن‌ها را با خط خوش روی تابلو نوشت:‌ از باغ‌موزۀ ملک گرفته تا خانۀ استاد معین، از برج میلاد تا کاخ گلستان، از باغ گیاه‌شناسی تا سالن حسینیۀ یکی از دوستان، از غذاخانه‌های سنتی تا کافه‌های وسیع، از فقط رفتن به سینما تا پارک لاله و انواع جاهای دیگر که هرکدام مزیت‌هایی داشت و عیب‌هایی. برخی پیشنهاد کردند که به‌جای جشن، برویم کار خیر بکنیم و آن را رسانه‌ای کنیم؛ مثلاً «مؤسسۀ ویراستاران به‌مناسبت هفتمین سال فعالیت خود، از آسایشگاه جانبازان دیدن کرد و با دلجویی از…» یا «کودکان کار منطقۀ ۱۵ شهرداری، در برنامه‌ای که مؤسسۀ ویراستاران برگزار کرد، دو ساعت مهمان بازی‌های شاد و صحبت‌های مشاوره‌ای و پذیرایی و… بودند.» پیشنهاد کار خیر برای برنامۀ جشن رأی نیاورد؛ اما قرار شد در ماه‌های بعد و خارج از برنامۀ جشن انجامش دهیم.
photo_2016-12-23_20-39-29ابهام‌ها هم کم نبود: هوا در آن روز مطبوع است یا نه؟ عصر بهتر است یا صبح؟ استاد و پیشکسوتی هم می‌آید یا اینکه یکدست جوانیم؟ راهِ آمدن برای همه‌ نوع افراد آسان است؟ و… . راستش، در آن جلسه نتوانسیتم به نظر نهایی برسیم و قرار شد تا معلوم‌شدن تعداد شرکت‌کنندگان و روشن‌ترشدن برنامه‌هایمان، به جست‌وجوها ادامه دهیم. مهدی صالحی نیز که هنر خاصی در جمع‌کردن این‌دست بحث‌ها دارد، باید خود را به کارگاه ویرایش برای خبرنگاران فارس می‌رساند و تا پایان آن جلسه نتوانست بماند.


 

جمعه عصر که کسی نمی‌آید!
برای تعیین روز و ساعت جشن، دو گزینۀ ممکن پیشِ رو داشتیم: جمعه عصر و سه‌شنبه عصر. یکی از دوستان که تجربۀ برگزاری برنامه‌های مشابه را داشت، در آن جلسه اصرار ورزید: «جشن را به‌هیچ‌وجه پنجشنبه و جمعه نگذارید. کسی نمی‌آید.» گفتیم: «چرا؟» گفت:

ما یک بار جمعه عصر برنامه گذاشتیم. گفتیم فیلم داغِ روز را پخش می‌کنیم، بعد از فیلم شام هم می‌دهیم، با خانواده هم بیایید، رایگان هم هست! مخاطبان آدم‌های فرهنگی بودند. به ۱۲۰ نفر پیامک زدیم، تک‌تک زنگ هم زدیم، دعوت‌نامۀ دیجیتال هم فرستادیم… . آخرش، چه شد؟ هیچ! فقط ۲۵ نفر آمدند. چرا؟ چون جمعه عصر بود. تازه، اگر شما جمعه بگذارید، فردایش هم عید ولادت پیامبر(ص) است و خیلی‌ها رفته‌اند سفر.

همه ماندیم! دچار شدیم به رایج‌ترین احساسِ هر برگزارکنندۀ هر مراسمی در هر جای دنیا: «نکند برنامۀ جشن را بگذاریم و کسی نیاید!» یکی دیگر هم این‌طور گفت:

چون برنامۀ جشن شما رایگان است، خیلی‌ها الکی نام‌نویسی می‌کنند! حتی اگر ۱۰۰ نفر هم نام نوشتند، مطمئن باشید حدود ۲۰ نفرشان می‌آید! ذات برنامۀ رایگان همین است. طرف چون پول نداده، آن روز با کوچک‌ترین کاری که برایش پیش بیاید، از آمدن منصرف می‌شود. حالا اگر نفری ۱۰۰۰ تومان بگیرید، قصه خیلی فرق می‌کند و خیلی‌ها دیگر الکی نام‌نویسی نمی‌کنند. آن‌هایی هم که نام نوشته‌اند، حتماً می‌آیند.

به‌هرحال، رایگان‌بودن را تغییر ندادیم و چون سه‌شنبه به شب یلدا می‌خورد، زمان را همان جمعه در نظر گرفتیم؛ اما تا شروع مراسم نیز این دغدغه رهایمان نمی‌کرد: نکند عدۀ کمی بیایند؟! در ادامه، دیدیم و شما نیز در این گزارش خواهید دید که چه شد!


 

آغاز نام‌نویسی
برنامه این شد: جمعه ۲۶آذر۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۸. نام‌نویسی را در ایوَند تعریف کردیم. با کمال تعجب و البته افتخار، دیدیم خانم آرزو انواری نخستین کسی بود که نام‌نویسی کرد! نکتۀ عجیبش چیست؟ وقتی نخستین کارگاه «ویرایش و درست‌نویسی» را در تهران برگزار کردیم، یعنی مرداد۱۳۸۹، ایشان با اینکه ویراستار بودند، در آن کارگاه شرکت کردند و آن اوایلِ کارمان قوت قلبی برای ما شدند. دوستی ما از آن سال تا به امروز ادامه دارد و امید که بپاید.
ویراستاران در ایوند جشن هفت‌سالگی

پیغام‌وپسغام‌های تلگرامی هم، برای جشن پیشِ رو، در این روزها زیاد بود. در تصویر زیر، ابتدای پاسخ برخی دوستان را می‌توان دید:
ویراستاران دعوت تلگرامی برای جشن هفت‌سالگی


 

جا یافت شد!
فروردین۱۳۹۴، به‌مناسبت ۱۰۰کارگاهه‌شدن، کارگاه شمارۀ ۱۰۱ و ۱۰۲ را در تالار اندیشگاه کتابخانۀ ملی و به‌صورت «رایگان» برگزار کردیم. این دو کارگاه با حمایت آن مرکز برگزار شد و امیدواریم که باز هم بتوانیم این کارگاه را رایگان یا ارزان در کتابخانۀ ملی برگزار کنیم. با تجربۀ دل‌نشینی که از حُسن همکاری آن مرکز داشتیم، به سرمان زد که این بار نیز برای جایابیِ جشن هفت‌سالگی‌مان، مسئله را با آنان در میان بگذاریم. در میان گذاشتیم. شد! آن‌ها نیز از همکاری با ما خاطرۀ خوبی داشتند. موافقت کردند و هماهنگی‌های اداری و فنی و حراستی‌اش را خیلی سریع و راحت انجام دادند. باورمان نمی‌شد. جا از اینجا بهتر ممکن نبود. شکر خدا و تشکر فراوان از ایشان.


 

برنامه‌های انجام‌ناپذیر!
اول بگوییم که چه برنامه‌هایی را در نظر داشتیم و نشد برگزار کنیم: به ذهنمان رسید که «نقال» بیاوریم و برایمان از شاهنامه بخواند. هم اینکه کمتر کسی این هنر را دیده است و هم اینکه با کار ما مرتبط است. چند جا زنگ زدیم. یکی‌شان قیمت نجومی گفت: «ساعتی ۲میلیون تومان، با تخفیف ۱میلیون!» بقیه هم گفتند: «از حدود ۲۵۰هزار تومان به‌بالا، اما خیلی دیر زنگ زدید و به‌هیچ‌وجه در این روزهای عید و یلدا و… فرصت خالی نداریم.» خوش‌حال شدیم که این هنر فاخر، رونق گرفته و جایگاه دارد. امید که در برنامه‌های دیگر بتوانیم از فرصت حضورشان بهره ببریم.

اجرای موسیقی نیز گزینۀ دیگر بود که به‌سبب تنگناهای حراستیِ کتابخانۀ ملی امکانش نبود. همچنین، می‌شد مسابقه‌های شاد و خودمانی مانند پانتومیم و جمله‌گویی و… اجرا کنیم که در حین مراسم، با آمدن مهمان‌های ویژه‌ای که در ادامۀ گزارش خواهید دید، اصلاً مطرحشان نکردیم…! عیبه. چه معنی داره ویراستارجماعت مسابقۀ ماست‌خوری شرکت کنه! دِهه!


 

چند نفر نام نوشتند؟
ویراستاران ایوند جشن هفت‌سالگیدر دعوت‌ها، اصرار می‌کردیم که حتماً نام بنویسند تا آمار را بدانیم و بتوانیم برنامه را شایستۀ آنان سامان دهیم. سیر نام‌نویسی معقول بود و پیوستاری منطقی داشت. روز پیش از جشن، آمار رسید به ۱۰۰ تا: ۱۶ نفر اصفهان، ۱۵ نفر مشهد، ۶۹ نفر تهران. با توجه به حرف‌های آن دوستمان و تجربه‌های مشابه قبلی، با خود می‌گفتیم: «از این ۶۹ نفر، اگر ۳۰ نفرشان هم بیاید، عالی است.»
در مشهد، به‌دلیل کوچکیِ جا، سیدحمید حیدری‌ثانی از ما خواست که نام‌نویسیِ مشهد را ببندیم. گزارش برنامۀ مشهد را اینجا ببینید: جشن هفت‌سالگی ویراستاران
محسن ملاباشی، نمایندۀ اصفهان، پس از کلی جست‌وجو برای یافتن جای مناسب، کافه لیانا را برگزید و جشنشان را همانجا برگزار کردند.
در تهران، تا لحظۀ شروع مراسم، آمار نام‌نوشته‌ها به ۷۸ نفر رسیده بود. صندلی‌ها را شمردیم: ۶۸ تا بود.


 

آغازیدیم و آمدند
هنوز ۱۵:۳۰ نشده بود که ۱۲ نفر آمدند. نصف سالن که پر شد، برنامه را شروع کردیم؛ اما ساعت به ۱۶:۱۰ که رسید، تمام صندلی‌های موجود پر شد! مگر می‌شود؟! بابا، جمعه، شب عید، هوای سرد و باد شدید… . مگر قرار بود چه کنیم که این‌همه آمده بودند؟ خودمان مانده بودیم. هم خیلی خوش‌حال بودیم و هم کمی مضطرب: دیگر صندلی نیست، پذیرایی کم نیاید، یعنی چند نفرِ دیگر می‌آیند؟

طبق تعداد هدیه‌های تقدیمی، ۸۶ نفر به جشن تهران آمدند. همه هم مرتبط بودند، نه غریبه‌های گذری. آن‌هایی که دیرتر می‌آمدند، بزرگواری می‌کردند و سر پا می‌ایستادند. ده‌پانزده نفری هم، زودتر از پایان مراسم، خداحافظی کردند و برای رسیدن به برنامه‌های دیگرشان، از پیش ما رفتند. برای عکس پایانی ۷۱ نفر مانده بودند.
ویراستاران جشن هفت‌سالگی


 

هدیه و خیرمقدم
راستی، در بدو ورود، دوسه نفر از همکارانمان به مهمانان خیرمقدم می گفتند و دو شاخه گل نرگس و یک خودکار تقدیمشان می‌کردند. از خانم‌ها نجفی و میرنظامی و عابدی متشکریم.
ویراستاران هدیۀ جشن هفت‌سالگی


 

دکتر ذوالفقاری آمد!photo_2016-12-23_20-37-52
استاد حسن ذوالفقاری فرموده بودند که به جشن ما می‌آیند؛ ولی ما هیچ جا اعلامش نکردیم! نمی‌خواستیم شهرت ایشان را خرج ‏اعتبار خودمان کنیم. اما واقعاً به قدم‌رنجه‌کردن ایشان بالیدیم. عضو فرهنگستان‌اند و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی ‏دانشگاه تربیت‌مدرس. آثار تألیفی‌شان بیش از ۳۵ عنوان است و پژوهش‌هایشان پرشمار. حتی اگر ایشان را می‌شناسید، نگاهی به کارنامک (رزومه) ایشان بیندازید. کتاب کامل ایشان، راهنمای ‏درست‌نویسی و ویرایش، به‌طور کامل مباحث گستردۀ این وادی را در خود گنجانده است و لبریز است از مثال و جمله‌های ‏کاربردی و تمرین‌های پایانِ هر آموزه. این کتاب را در «سیر مطالعاتی ویرایش و درست‌نویسی»، پس از غلط ننویسیم ‏ابوالحسن نجفی، دومین منبع مفید معرفی کرده‌ایم.


 

بزرگان دیگری نیز…
مهمان عزیز دیگر جناب دکتر محمد حنیف بودند: نویسندۀ توانمند عرصۀ داستان، تنظیم‌کنندۀ اثر شاهکار سه‌جلدیِ زیروبم ‏داستان تألیف مرحوم حسین حداد و با ویرایش «ویراستاران»، نویسندۀ کلاه جادویی مجسمۀ مسی، نویسندۀ آن مرد از همان موقع بوی مرگ می‌داد، ‏منتقد و پژوهشگر. همچنین، جناب آقای دکتر علی‌اکبر نصیری، روانشناس و استاد دانشگاه و فعال فرهنگی و پدر خانم نصیری از همکاران طرازاولِ «ویراستاران»، با ‏آمدنشان ما را شگفت‌زده و مفتخر کردند. ‏

استاد ساعد مطهری آمدند: رئیس مجموعۀ خیریۀ سماوات که ۲۹ مؤسسۀ خیریۀ دیگر، ازجمله خیریۀ رعد، عضو آن‌اند. نیز، جناب آقای ربّانی، ‏از شورای تألیف کتب درسی و مدیر سابق مجلات رشد. جناب دکتر موسوی خطاط، پژوهشگر و مدیر سابق انتشارات دانشگاه توانبخشی، ‏قدم‌رنجه کردند. همچنین، آقای محمدرضا اربابی، رئیس انجمن صنفی مترجمان تهران به‌همراه خانم سیده‌هستی حسینی، مدیر ‏روابط‌عمومی این انجمن، تشریف‌فرما شدند.‏

محمدسرور رجایی نیز با آمدنش از راه دور، با دو فرزند نازنینش، ما را در شرمندگی فرو برد. این فرهیختۀ افغانستانی ‏روزنامه‌نگار و نویسنده است.‏ وقتی دورۀ ۱۰۷ «ویرایش و درست‌نویسی» را در خانۀ کتاب برگزار می‌کردیم، با فروتنی‌‌اش کل این دوره را آمد و در جلسۀ چهارم بود که به همه اعلام کرد: «امشب خندوانه را ببینید!» بله، او میهمان خندوانه بود.
محمدسرور رجایی در جشن هفت‌سالگی ویراستارانجشن هفت‌سالگی ویراستاران-محمدسرور رجایی

در هوای سرد آن روز، ۳ نفر از سمنان تشریف آوردند:‌ خانم کواکبیان و دو دختر شاعرشان که هر سه در کارگاه‌های ما شرکت کرده بودند. نیز، ۱ همکار از اصفهان، ۱ بزرگوار از قم و ۲ عزیز از کرج. اتفاق ناخوشایندی هم افتاد: وَن‌های رابط بین کتابخانۀ ملی و ایستگاه متروی حقانی، بدون اطلاع قبلی، دقیقاً همان جمعه عصر کار نکردند. تصور کنید که خیلی از دوستانی که با مترو آمدند، حدود بیست دقیقه در باد تند و هوای سرد و بدون تابلوهای مسیرنما، تا کتابخانۀ ملی پیاده‌روی کردند! به‌محض اینکه این را فهمیدیم، همکارمان را با خودرویش فرستادیم تا شرکت‌کنندگانِ جشن را از مبدأ پیدا کند و بیاورد. خدا خیرت دهد، آقامحسن ربیعی.


 

مجری یعنی این!
نسرین تهرانی برایمان مجری‌گری کرد. او شاعر است و برندۀ جایزۀ انتخاب شاعر جوان. مدیر روابط عمومی تارنمای بزرگ «شاعران پارسی‌زبان» هم هست. دو کتاب شعر دارد: از باران پیاده شو (برگزیدۀ کتاب اول کشور) و زنی گم شده میان اشیا (چ۲). کتاب نثرهای ادبی‌اش نیز زیر چاپ است. خانم تهرانی بیانی دلنشین و قلمی گیرا دارد و شش سال است ویراستارِ «ویراستاران» است. عقاید یک دلقک اثر هاینریش بُل را همین اواخر ویرایش کرده و انتشارات علمی و فرهنگی به‌تازگی منتشر کرده است.

نشست‌های متن‌خوانی «ویراستاران» را نیز او راه انداخت. شرکت‌کنندگانِ این نشست‌های رایگان، طی ۱۵ ماه، از کلیله و دمنه و گلستان نکته‌گشایی کردند و این روزها دارند مرزبان‌نامه می‌خوانند. این‌ هم تصویری از نشست‌های متن‌خواهی «ویراستاران»، با جلسه‌گردانیِ نسرین تهرانی:
ویراستاران نشست متن‌خوانی نسرین تهرانی


 

شروع کنیم دیگر!
مهدی صالحی با دعای قنوت جمعۀ امام‌رضا(ع) در حق امام‌عصر(عج‌) فضا را متبرک ساخت و با خیرمقدم‌گویی، استادان و پیشکسوتان را به حاضران در جشن هفت‌سالگی «ویراستاران» معرفی کرد. برای این معرفی، تعبیر زیبایی به‌کار برد، به‌دور از کلیشه‌های کلامیِ رایج: «بزرگوارانی منت بر سر ما گذاشتند و تشریف آوردند. بر خودم وظیفه می‌دونم که تک‌به‌تک نام ببرم و این منت‌گذاری‌شون رو به رخ خودم بکشم و به‌اطلاع بقیۀ دوستان هم برسونم.»
ویراستاران مهدی صالحی جشن هفت‌سالگی


 

دکتر موسوی خطاط: شرکت‌هایی نظیر «ویراستاران» باید زیاد شود
از ایشان خواستیم دربارۀ ضرورت کارسپاریِ متن‌ها به ویراستار سخن بگویند. اکنون، چند نکته برگرفته از سخن کوتاه ایشان:

– در کتاب‌های دانشگاهی، به‌ویژه متن‌های ترجمه‌شده، بسیار می‌بینیم که در نحوۀ نگارش و حتی تایپ و درج عددهای آماری مشکلات زیادی وجود دارد.
با ویراستارهای متعددی کار کردیم و با آن‌ها خیلی مشکل داشتیم و حرف همدیگر را خیلی متوجه نمی‌شدیم و… .
تا اینکه رسیدیم به گروه «ویراستاران» که آن‌زمان سه‌ساله بود! تجربۀ خیلی خوبی شکل گرفت. سطوح مختلفی تعریف کردیم و برخی متن‌های ترجمه‌ای حتی تا سطح بازنویسی پیش رفت. بعد از آن همکاری، خودِ من کارگاه بین‌المللی در این حوزه شرکت کردم و سندهای ناشران بزرگ را مرور کردم. آن‌وقت فهمیدم که فرایند و سرعت کارِ مشترک ما و «ویراستاران» چقدر شبیه بود به ناشران بزرگ در عرصۀ نشر علمی.
– ما در گسترش ویرایش در فضای مجازی و انتشار بر پلتفرم‌های تحت‌وب، مشکل داشتیم و داریم هنوز.
– عددهای اعشاری در متن‌ها خیلی به‌هم می‌ریزد. از اصلاحِ این بگیرید تا طرز جمله‌بندی‌ها و… نیاز به کارهای بزرگ دارد.
– جملۀ علمی باید به‌گونه‌ای باشد که حتی‌الامکان یک معنا از آن برداشت شود و صنایع ادبی در آن راه نیابد.
– وجود شرکت‌های موازی و شبیه با «ویراستاران» در فضای نشر کشور نیاز است.
فرایندهای ویرایشی باید به‌سمت دانش‌بنیان‌شدن پیش برود و نرم‌افزارها و بسترهایی ایجاد شود که همکاری مشترکِ چند نویسنده در تولید یک اثر را آسان کند.

دکتر موسوی خطاط در جشن هفت‌سالی ویراستاران


 

استاد ذوالفقاری در ۹ دقیقه ۱۰ نکتۀ مهم گفت
اکنون، متن کامل سخن جناب دکتر حسن ذوالفقاری را می‌خوانید در جشن هفت‌سالگی «ویراستاران». پس از متن، صوت آن را با کیفیت مطلوب گذاشته‌ایم و سپس فیلم آن را البته با کیفیت کم!

۱. خدمت خودجوش و بزرگ «ویراستاران»: روز بسیار خوبی است، به چند دلیل: هم مصادف است با ولادت نبی مکرم اسلام(ص) و هم جشن هفت‌سالگی گروه «ویراستاران» است، گروهی که از بدو تشکیلش بنده در جریان بودم. این گروه خیلی خودجوشانه پیش رفته است. اگر قرار بود چنین تشکیلاتی در یک بدنۀ دولتی ایجاد شود، هیچ‌گاه به این توفیق نمی‌رسید. من احترام زیادی قائلم برای این دوستان عزیز. تشکر می‌کنم، تبریک هم می‌گویم صمیمانه؛ برای اینکه خدمت بزرگی دارند می‌کنند و شاید خودشان هم ندانند که چه خدمتی دارند می‌کنند؛ گرچه، خب، ما که داریم می‌بینیم.

۲. مطالبه برای یادگیری درست‌نویسی: اگر ویراستاری، در بیست سال پیش، کاری تزئینی و جنبی بود، امروزه خیلی‌ها به لزومش پی برده‌اند. در دانشگاه، دوستان ما در رشته‌های فنی از ما می‌پرسند: «چرا این بچه‌ها این‌جوری می‌نویسند؟! اصلاً ما هیچ‌چیزی نمی‌فهمیم. بدیهی‌ترین چیزها رو رعایت نمی‌کنند.» و مطالبه دارند همیشه. این مطالبه خوب است و نشان می‌دهد که جامعه متوجهِ این شده که ما در نگارش و در رعایت اصول نگارش و ویرایش ضعف داریم. کارهای خوبی هم شده است و دارد می‌شود که در دو بخش عرض می‌کنم:

۳. بازبینی دستورخط: فرهنگستان، به‌عنوان متولّی درست‌نویسی، در حال بازبینی دستورخط و فرهنگ املایی است. از گروه «ویراستاران» به‌عنوان گروهی معتبر دعوت شده که در این اصلاح شرکت کنند. نظرهای اصلاحی‌شان را دوستان به ما داده‌اند. نظرهای خوبی بود، مفصّل‌تر از همه.

۴. «نگار»؛ نرم‌افزارِ کمک‌ویرایش: نرم‌افزاری هم هست با نام «نگار» که قرار است کار ویراستاری را در حوزۀ معادل‌های فرهنگستان و دستورخط و فرهنگ املایی، آسان کند. این روزها تقریباً مراحل آخرش را طی می‌کند و داریم مشکلات احتمالی‌اش را آزمایش می‌کنیم.

۵. جایزه به مطبوعات پاکیزه‌نویس: در حوزۀ «ترویج درست‌نویسی» دنبال این هستیم که به‌صورت تشویقی عمل کنیم. خیلی نمی‌شود آیین‌نامه‌ای، دستوری و بخش‌نامه‌ای پیش رفت. برای همین هم، سه سال است جشنواره‌ای در فرهنگستان برگزار می‌شود، با موضوع «جایزۀ فرهنگستان به مطبوعات». چون احساسمان این است که مطبوعات بیشترین آسیب را به زبان می‌زنند، از آنجا شروع کردیم. در این جشنواره، به مطبوعات پاکیزه‌نویس جوایزی داده می‌شود. [سه مدرسِ «ویراستاران» نیز جزو داوران این جشنواره‌اند.]

دکتر حسن ذوالفقاری در جشن هفت‌سالگی «ویراستاران»

۶. سال بعد، ۵۱ کتاب مدرسه با برابرهای فرهنگستان: در آموزش‌وپرورش هم از سال ۱۳۹۲ همکاری‌هایی را شروع کردیم و خوشبختانه این نهاد هم به این مهم توجه کرده. کتاب‌های درسی گام بعدی است: سالانه بیش از ۱۸۰میلیون جلد کتاب درسی چاپ می‌شود و این کتاب‌ها عادت‌های نوشتاریِ بچه‌ها را شکل می‌دهد. اگر از همان ابتدایی، بچه‌ها درست بنویسند، خب طبیعتاً مشکلاتی در آینده نخواهیم داشت.

در ابتدایی، این کار شروع شده و در دبیرستان هم شاید نزدیک به ۲۰۰ جلد کتاب ویرایش شده، با رسم‌الخط فرهنگستان. گروه ویراستاری در آنجا مشغول شده و فعال هستند. درخصوص برابرها، کتاب زیست‌شناسی اولین کتابی بود که با ۱۳۰ برابرِ فرهنگستان منتشر شد. در سال آینده هم ۵۱ عنوان از کتاب‌های آموزش‌وپرورش را با توجه به برابرهایی که فرهنگستان وضع کرده، منتشر خواهند کرد. این، گسترش برابرهای فارسی است در کتاب‌های درسی. امیدواریم در سایر بخش‌ها هم این کار انجام بشود.

۷. کارشناسی‌ارشد ویرایش و نگارش: در کنار همۀ این‌ها، در دانشگاه هم رشته‌ای از پارسال مصوب شد و خیلی از دانشگاه‌ها در آن رشته دانشجو گرفتند: رشتۀ نگارش و ویرایش، در مقطع کارشناسی‌ارشد، در گروه‌های زبان و ادبیات فارسی. علاقه‌مندان می‌توانند در این رشته شرکت کنند و بسترهای دانشگاهی‌اش فراهم آمده.

۸. نهادهای غیردولتی برای کار صنفی و علمی: از نظر انجمن‌ها و ان‌جی‌اُها هم، چند گروه مانند گروه «ویراستاران» مشغول فعالیت‌اند. خود ما در دانشگاه، از سال ۱۳۸۴ تا امسال که حدود ۱۲ سال می‌شود، نزدیک به ۸۵ دورۀ ویراستاری برگزار کردیم، با ۱۵۰۰ دانشجو که عموماً از مقاطع بالا هستند که می‌خواهند کارهای تخصصی انجام بدهند. این‌ها مهم هست؛ اما در برابر کارهای بزرگی که باید انجام بشود و آن نیازی که زبان فارسی دارد به «توجه»، خیلی کم هست. من تصور می‌کنم که از حالا و از این جمع باید این کارها شروع بشود و در واقع، نهادینه بشود. شنیدم که امسال، یک انجمن صنفی شروع به‌کار کرده. این انجمن صنفی باید کارهای صنفی را پیش ببرد و انجمن‌های علمی هم نیاز هست که کارهای علمی را پیش ببرند. ما به‌کمک انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی درصددیم که یک انجمن علمی، نه صنفی، برای پیشبرد امور علمی ویراستارها تأسیس کنیم. اساسنامه‌اش برای بررسی به وزارت ارشاد داده شده.

۹. سطح‌بندی ویراستارها با آزمون‌های علمی: امیدواریم که با برگزاری آزمون‌های سطح‌بندی‌شده، به‌کمک همین گروه «ویراستاران» و گروه‌های موازی دیگر، کار طبقه‌بندی ویراستاران را در مثلاً سه پایۀ یک و دو و سه انجام دهیم و با کلاس‌های آموزشی، سطح آنان ارتقا پیدا بکند، آن‌هم در عرصه‌های مختلف: هم ویرایش ترجمه، هم ویرایش در عرصه‌های مطبوعاتی و… .

۱۰. باز هم نیاز شَدید به ویراستار: ببینید، در عرصۀ مطبوعات نیاز خیلی زیادی هست: حدود ۶هزار عنوان نشریه در کشور داریم که این‌ها هیچ‌کدام ویرایش نمی‌شوند و ویراستار ندارند! حالا تصور کنید که این نیاز در آموزش‌وپرورش هست، در کتاب‌های چاپی مجوزگرفته از ارشاد هست و در تمام بخش‌ها به‌همچنین. امیدواریم که این‌همه نیاز بتواند ویراستارهای متناسب با خودش را پیدا کند، ان‌شاءالله.
خیلی ممنونم از این فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید. باز هم سپاسگزارم.

صوت سخن دکتر حسن ذوالفقاری، در جشن هفت‌سالگی «ویراستاران»، کتابخانۀ ملی، تالار اندیشگاه، ۲۶آذر۱۳۹۵.

یکی‌دو دقیقه از آغاز سخن ایشان در صوت نیست. در متن بالا و فیلم زیر هست.

فیلم سخن دکتر حسن ذوالفقاری، در جشن هفت‌سالگی «ویراستاران»، کتابخانۀ ملی، تالار اندیشگاه، ۲۶آذر۱۳۹۵.
کیفیت تصویر و به‌ویژه صدا مطلوب نیست. فیلم‌برداری از نشست برعهدۀ ما نبود.

 


 

دکتر محمد حنیف: نوشتن بدون ویرایش ناقص است
آقای حنیف کمتر از ۳ دقیقه سخن گفت:

وقتی فهمیدم گردهم‌آیی «ویراستاران» است، با اینکه جای دیگه‌ای قرار گذاشته بودم، حیفم آمد نیایم که فقط عرض ادبی کنم؛ به‌عنوان کسی که می‌داند و شهادت می‌دهد که ویراستاران بخشی از وجودشان را در بسیاری از آثار می‌گذارند، بدون اینکه نامی از آن‌ها باشد. همین چند هفتۀ پیش در سمیناری در دانشگاه شهیدبهشتی، با برخی دوستان ازجمله آقای دکتر تُرکی صحبت می‌کردم. ایشان فرمودند: «یادتان می‌آید اولین کتابی که منتشر کردید، سال ۱۳۷۲ بود در حوزۀ هنری.» من واقعاً نمی‌دانستم ویراستار این اثر کیست. ایشان گفتند: «من آن را ویراستاری کردم!» برای من خیلی جالب بود که بدون اینکه اسمی از ایشان باشد، آن اثر پخش شده. من می‌دانم که آن اثر چقدر مشکل داشت و ویراستار چقدر این اشکالات را رفع کرده بود.
این تجربه در کارهای دیگر هم بوده؛ مثلاً کار سه‌جلدی مرحوم حسین حداد [زیروبم داستان] که من هم همکاری کردم، با آقای صالحی  و آقای باقری. واقعاً اگر ویراستار نبود، شاید این کار به این زیبایی و بی‌اشکالی منتشر نمی‌شد. تجربه‌ای کوتاه هم بگویم: در آخرین رمان من که منتشر شد، آقای حسن‌آبادی، اگر اشتباه نکرده باشم، ویراستار کار بود. من آنجا فهمیدم که چطور ویراستاری، اگر تخصصی بشود، چقدر می‌تواند در خدمت متن دربیاید، یعنی ویراستار متن‌های داستانی. برای من که خیلی آموزنده بود.
در نهایت، می‌خواهم عرض کنم: هیچ نویسنده‌ای نیست که بتواند ادعا کند که کارش بدون ویراستاری کارِ کاملی است. کارِ بدون ویراستاری مسلماً ناقص و غیرقابل‌اعتماد است. من اینجا حضور پیدا کردم که عرض کنم خیلی سپاسگزارم به‌خاطر زحمات شما. امیدوارم که ما شاهد گردهم‌آیی‌های سال‌های آینده هم باشیم.

دکتر محمد حنیف در جشن هفت‌سالگی ویراستاران

صوت سخن دکتر محمد حنیف، در جشن هفت‌سالگی «ویراستاران»، کتابخانۀ ملی، تالار اندیشگاه، ۲۶آذر۱۳۹۵


 

شعرخوانی، از فریدون مشیری
آقای رضا صلاحی پیشنهاد شعرخوانی سرکارخانم بایه را چند روز پیش از جشن مطرح کردند. هر دو تشریف آوردند و خانم بایه با لحنی وزین، شعر زیبای فریدون مشیری با نام «درون معبد هستی» را برای جمع خواند:

بشر در گوشۀ‌ محراب خواهش‌های جان‌افروز
نشسته در پسِ سجادۀ صد نقش حسرت‌های هستی‌سوز
به دستش خوشۀ پربار تسبیح تمناهای رنگارنگ
نگاهی می‌کند سوی خدا، از آرزو لبریز
به‌زاری، از ته دل، یک «دلم می خواست» می‌گوید…

شعرخوانی خانم بایه در جشن هفت‌سالگی ویراستارانمتن کامل شعر و صوت شعرخوانی سرکارخانم بایه، در جشن هفت‌سالگی «ویراستاران»، کتابخانه ملی، تالار اندیشگاه، ۲۶آذر۱۳۹۵


 

پویانمایی عمیقی دربارۀ کتاب
از دوست فیلم‌شناسمان، شمیم حنیف، خواسته بودیم که تکه‌فیلمی متناسب با موضوع جشن ما برگزیند و بفرستد. انتخاب وی این بود:

پویانمایی «كتاب‌هاى شگفت‌انگيز پرندۀ آقاى موريس لسمور»
اثر ویلیام جویس (William Joyce) و براندن اولدِنبرگ (Brandon Oldenburg)
برندۀ اسکار ۲۰۱۲، محصول ۲۰۱۱، استودیوی مون‌بات (Moonbot Studios)، امریکا، ۱۵ دقیقه، صامت

برای دیدن شرحی بر این پویانماییِ پرنکته، اینجا را ببینید.


 

خانم تهرانی، مجری جشن، لابه‌لای برنامه‌ها از گلستان می‌خواند و از کلیله و دمنه و نیز از سروده‌های خودش.


 

محمدمهدی باقری: کارنامۀ درخشانی داریم؛ اما از آن راضی نیستیم!
آقای باقری سخن خود را با این دو بیت، از شعر عمران صلاحی، شروع کرد:

من زبان فارسی را پاسداری می‌کنم     چون‌که دارم روزوشب ویراستاری می‌کنم
می‌کنم اقدام لازم را علیه «برعلیه»        هرکجا گنجشک می‌بینم قناری می‌کنم

سپس با بیان اینکه در کارگاه‌هایمان هر بیست دقیقه نرمش می‌دهیم، از شرکت‌کنندگان محترم خواست که برای تازه‌ترشدن و ظلم کمتر به جسمشان، چند ثانیه بلند شوند و بنشینند. وی سخنش را با این شروع کرد که «ویراستاران» چطور آغاز شد. در ادامه، بخش‌هایی از حرف‌هایش را با خلاصه‌سازی و تغییر می‌خوانید. صوت آن نیز در پایان متن آمده است:

ما دنبال این بودیم که اثرگذار باشیم، به درد مملکتمان بخوریم. وقتی از این دنیا می‌رویم، احساس کنیم نقش خودمان را در این دنیا گذاشته‌ایم و به‌اندازۀ خودمان دنیا را جای بهتری برای زندگی کنیم، حتی اگر این «اندازه» در حد چند تا نیم‌فاصله باشد که باعث بشود متنی بهتر خوانده شود.
پس از سرگشتگی‌های فراوان برای یافتن عرصه‌ای که بتوانیم اثرگذار باشیم، به‌لطف خدا با دنیای ویرایش و درست‌نویسی آشنا شدیم. من به‌پیشنهاد آقای صالحی، آلودۀ این راه شدم! کارگاه را پیش آقای صلح‌جو و طاهری در جهاددانشگاهی گذراندیم. اتفاقی که باعث شد «ویراستاران» راه بیفتد، اینجا بود: ما در کلاس سؤال می‌پرسیدیم. جواب‌ها این بود: این تعیین نشده، این تصویب نشده، شیوه‌نامه نیست، انجمنی نیست، مؤسسه‌ای نیست و… و این خیلی سخت بود! موضوع ویرایش و درست‌نویسی که موضوع بکر و نوآورانه‌ای نبود که تازه بخواهد کشف بشود و برایش تشکیلات و مجموعه و روال و… راه بیفتد. چرا نیست؟!
این باعث شد شروع کنیم. چند بنا را از همان ابتدای فعالیتمان در پیش گرفتیم: ویرایش را رایانه‌ای و با حذف کاغذ پیش بردیم. این مسئله این روزها بدیهی شده است؛ اما هفت سال پیش برای خیلی از ناشران و نهادها اصلاً پذیرفتنی نبود.
ما از واحدهای رشد و کارآفرینی شهرداری منطقۀ ۱۵ شروع کردیم: سه سال و نیم در اتاقی ۱۶متری بودیم، در محلۀ طیّب در خیابان خاوران. در همان اتاق ۱۶متری، ویراستارهای تهران ما رسید به ۱۲ نفر. در همان اتاق ۱۶متری، رفتیم در شهرهای مختلف کارگاه گذاشتیم! همین‌جا دعای خیر می‌کنیم برای خانم نیکخواه و جناب دکتر لطفی که در آنجا خیلی با ما راه آمدند و کمکمان کردند.
و بعد از آن، آمدیم دفتر میدان انقلاب. «ویراستاران» کارنامۀ بیرونی درخشانی دارد. اما خودمان از خودمان راضی نیستیم!
ما ۳۳،۴۷۹،۲۱۱ واژه ویرایش کرده‌ایم، در قالب ۳،۴۸۸ اثر شامل کتاب و مقاله. تعداد مشتریان نهادی و انتشاراتی ما ۱۶۶ تاست و با کارآفرینی برای ۴۸ نفر، در ۴ نمایندگی، کارها را پیش برده‌ایم. از نظر آموزشی نیز ۱۴۲ کارگاهِ ۴۰ساعتی  با ۵ مدرس، برای ۴،۲۹۵شرکت‌کننده، در ۳۱ نهاد میزبان برگزار کرده‌ایم، در ۱۳ شهر ایران و ۲ شهر مونترال و هرات.
حالا شما تصورش را بکنید که در این ۷ سال و در ۱۳ شهر، چقدر خاطره داریم و با چه اتفاق‌هایی روبه‌رو شده‌ایم! آخرینش، کارگاه تابستان ۱۳۹۵ در شهر سمنان بود. برای تدریس این کارگاه رفتیم:‌ تصور کنید با بچه‌ای سه‌ساله و همسرم که هشت‌ماهه باردار بود! من ۲۰ ساعت از کارگاه را طی ۵ روز رفتم و آقای صالحی نیز ۲۰ ساعتش را با بچه‌ای شش‌ساله و نوزادی کمتر از یک سال! خب، فقط با عشق و علاقه رفتیم. چیزی هم برایمان از نظر مالی نداشت. یا برای کارگاه ۶۴ در اصفهان، آبان۱۳۹۲، هیچ‌وقت یادمان نمی‌رود: ۴۰ ساعت کارگاه بود و ما فقط ۱۰۰ ساعت رانندگی کردیم، بین تهران و اصفهان، طی پنج هفته!
اما چرا خودمان ناراضی هستیم از این جلوۀ بیرونی؟ چون فرهنگ درست‌نویسی در کشور ما هنوز ۵درصد فراگیرتر نشده، هنوز حساسیت زبانی به نوشته‌ها ایجاد نشده، هنوز اسم ویراستار می‌آید می‌گویند ویراسکار؟! هنوز خیلی‌ها ویراستار را نمی‌شناسند و نمی‌دانند چه‌کاره است. امیدواریم در روزهای هشت‌سالگی‌مان با رفتن به‌سراغ آموزش مجازی، بتوانیم در فضایی بازتر، با مخاطبان وسیع‌تر مواجه شویم. امیدوارم روزی، همۀ مردم حساس بشوند به درست‌نویسی؛ همان‌طور که ما حساس شدیم و همان‌طور که همۀ کسانی که به کارگاه ما آمدند، دیگر «خواندن» برایشان دشوار شد!

محمدمهدی باقری جشن هف‌سالگی ویراستاران

اینجا، آقای باقری از حضار خواست که در جشن هفت‌سالگی «ویراستاران» اندکی نیز آنان سخن بگویند: نظری، حسی، پیشنهادی، نقدی… .


 

خانم سمیرا فتحعلی آشتیانی: شما ویراستارها را بزرگ کردید!
من با مرکز نشر دانشگاهی همکاری داشتم و دورۀ دوساله‌شان را گذراندم. بعد با گروه «ویراستاران» آشنا شدم. وقتی مقایسه می‌کردم می‌دیدم که حتی ریزه‌کاری‌هایی که هیچ‌جا به‌حساب نمی‌آید، دنبالش رفته‌اند و قانون برایش گذاشته‌اند. مثل دیکتۀ نانوشته است: تا وقتی که ننوشته‌اند، همه ۲۰ می‌گیرند. این‌ها واقعاً زحمت کشیدند، برای هرچیز.
همت عالی داشتند که فقط در تهران نماندند و این خیلی مهم است. ویراستارها خیلی مهجورند و حتی در حد شناسنامۀ کتاب هم به رسمیت شناخته نمی‌شوند.
و باز اینکه این‌قدر دوام آوردند: ۷ سال! واقعاً پایمردی کردند. کاری کردند کارستان. به‌عنوان یکی از شاگردان قدیمی‌شان، می‌خواستم به‌نوبۀ خودم تشکر کنم. ویراستارها را بزرگ کردید! ان‌شاءالله که به راهتان مستمر ادامه دهید و به موفقیت‌های خیلی بهتری برسید.


 

مهرداد عبادی: شعری درباب پذیرایی‌های «ویراستاران»
آقای عبادی در دورۀ ۱۳۷ ما شرکت کردند. در همان کارگاه، شعری سرودند در وصف خوراکی‌های زمان استراحت. پذیرایی‌های کارگاه‌های «ویراستاران» همیشه عالی و زبانزد بوده؛ البته بدون اینکه خودمان جایی به آن اشاره‌ای کنیم و با آن بخواهیم افراد را جذب کنیم! با آمدن خانم شاد به مجموعه، در تیر۱۳۹۴، کیفیت پذیرایی‌ها چند برابر شد: پورۀ سیب‌زمینی، نون‌پنیرسبزی، لبو، شربت، هندوانه و… . شعر مهرداد عبادی به جنبه‌هایی از کارگاه اشاره می‌کند:

در کلاس درس، وقت استراحت تا که شد         سبزی و گوجه خیار و بربری آماده شد
بر سر میز غذا آن سفرۀ پر زرق‌وبرق                ملت قحطی‌زده با جز غذا بیگانه شد
فکر ویرایش رها کردیم و مشغول شکم             از سماجت در چپاول سفره دیگر پاره شد
مرسی از این پورۀ خوشمزه‌ات خانوم شاد         باقری از دور: «مرسی» نه! زبان درمانده شد
با دهانِ پرشده از بیسکوییت و شیر و نُقل         صحبت از کاما و اصل لهجه‌دار جمله* شد
چای و شیرینی کنار متنِ ویرایش‌شده               این کلاس درس مثل خانه‌های خاله شد
بعد صرف هندوانه، خربزه یا بستنی                  صالحی با خنده آمد گرچه از ما خسته شد
از چهل ساعت کلاس پرثمر از هر نظر              بخش اصلی، بعد کژتابی، خوراکی خوانده شد**
[* منظورش «اصل خِسّت» در کاربرد کاما، با لهجۀ شیرین اصفهانی است.
** به‌طنز گفته بودیم که: از کلاس ما دو چیز یادتان می‌ماند: یکی کژتابی، یکی پذیرایی!]

مهرداد عبادی در جشن هفت‌سالگی ویراستاران

مهرداد کمی هم صحبت کرد: راستش من به این کارگاه آمده بودم برای اینکه چیزی یاد بگیرم برای کسب درآمد؛ ولی بعدش خیلی استفاده کردم و حساسیتی که فرموده بودید، در من ایجاد شد و حالا، فارغ از درآمدی که داشتم، خیلی خوب شد که فارسی برایم اهمیت بیشتری پیدا کرد و به این موضوع خیلی بیشتر توجه می‌کنم. سر این قضیه، از شما خیلی سپاسگزارم.


 

آقای خوجگی: طلبه‌ام، با دغدغۀ درست‌نویسی
من کارگاه ۱۱۶ را در قم با آقای صالحی گذراندم. چون در حوزۀ علمیه طلبه هستم، دغدغۀ درست‌نویسی داشتم و وارد این فضا شدم. بعدِ شرکت در کارگاه، واقعاً خواندن خیلی برایم سخت شد. همسرم نیز در حوزۀ کودک و نوجوان قلم می‌زنند و از جانب ایشان عرض می‌کنم که:‌ در حوزۀ کودک و نوجوان، ویراستار کم است و همه از نبودِ مرجع و نبودِ آشنایی با دقت‌های روان‌شناسانه گله می‌کنند.


 

محمدرضا اربابی، رئیس انجمن صنفی مترجمان تهران و مدیر فصلنامۀ صنعت ترجمه

محمدرضا اربابی انجمن مترجمان در هفت‌سالگی ویراستاران

خیلی خوش‌حالم که در جمعتان هستم؛ با اینکه ویراستارها و مترجمان یک‌ذره هَووی همدیگرند! ما یک گفت‌وگوی کوتاه تلویزیونی کردیم. فایلش پخش شد. آقای باقری پنج تا غلط از ما گرفت!
کار بسیار سختی را این دوستان شروع کرد‌ه‌اند. هفت سال پیش آقای صالحی را در کافی‌شاپ دیدم و از آنجا با «ویراستاران» آشنا شدم. خوش‌حالم که این مجموعه امسال هفت سالش است. حقیقت امر این است که استمرار فعالیت‌ها در کشور ما کار بسیار سختی است، به‌ویژه اگر مستقل باشد و بخواهد روی پای خودش بایستد. البته مجموعۀ «ویراستاران» را شما نگه داشتید و البته گفتند پذیرایی‌هایش!
کار تشکّلی کردن، کار گروهی کردن، کار بسیار سختی است؛ اما بازدهِ بسیار خوبی دارد. قطعاً اثربخش خواهد بود برای همه. ما انجمن صنفی مترجمان را برای اولین بار در کشور، دو سال پیش ثبت کردیم و چهار سال کار میدانی کردیم تا بتوانیم ثبتش کنیم. تاریخ ترجمه در ایران از زمان مادهاست تا امروز؛ اما مترجمان از زمان مادها تا امروز انجمن صنفی نداشته‌اند!
ان‌شاءالله که دوستان بنده در «ویراستاران» همتی کنند و تشکّل عملیاتی و راهبردی و دِلی راه بیفتد. با شناختی که از دوستان، آقای باقری عزیز و آقای صالحی بزرگوار دارم، حتماً با کمک همۀ ماها می‌توانند این بار را به منزل برسانند.


 

استاد رضا بابایی، از قم، پیام متنی و صوتی فرستادند
از نویسندۀ اثر درخشان بهتر بنویسیم، جناب رضا بابایی، خواستیم که پیامی برای جشن هفت‌سالگی «ویراستاران» بفرستند. زحمت کشیدند و هم متن نوشتند و هم با صدای گرمشان آن را خواندند و همان روز جشن فرستادند. برای حاضران پخش کردیم:‌

سلام بر دوستان و یاران
سال‌ها پیش در کلاس ویرایش، دربارۀ توانایی‌ها و رسالت ویراستار سخن می‌گفتم که از گوشۀ کلاس، صدایی برخاست: «شما برای ویراستار بیش از ده شرط و صفت برشمردید. اما نگفتید که از همه مهم‌تر کدام است؟ دانش عمومی او؟ آگاهی‌های زبانی او؟ آشنایی او با موضوع متن؟ دقت؟ سرعت؟ تعهد؟ ذهن مبتکر؟ دانسته‌های دستوری و بلاغی؟ ذوق سرشار؟ انگیزۀ اصلاحگری؟ کدام؟»
پیام رضا بابایی به جشن هفت‌سالگی ویراستاراناندکی اندیشیدم تا پاسخی در خور دهم. آنچه آن روز بر زبانم رفت، امروز با شما می‌گویم.
مهم‌ترین صفت و سرمایۀ ویراستار، عشق اوست؛ زیرا ویراستار کسی است که همۀ سرمایه‌های مادی و معنوی خویش را همچون آب روان، در پای نهال دیگران می‌ریزد؛ اما سهمی از برگ‌وبرِ آن نهال‌ها نمی‌خواهد. او کار دیگران را کار خویش می‌داند؛ اگرچه در روزگاری می‌زید که مردم بار خویش را هم بر گردۀ دیگران می‌گذارند. عشق است که قلم را به دست او می‌دهد تا از صخره‌های بی‌قواره و زمخت، تندیس‌های چشم‌نواز بیرون آورد. او از افقی به متن می‌نگرد که نویسندۀ متن از آن غافل است. اگر نویسنده، جنگل را می‌بیند، ویراستار یک‌یک درختان را. متن بیمار را تیمار می‌کند و قلم وحشی را رام و بندهای بی‌بندوبار را بسامان. و این‌همه، جز به معجزۀ عشق و مهربانی، ممکن نیست.
ویراستار، همان دایۀ به‌واقع مهربان‌تر از مادر است؛ آنگاه که مادر، فرزندآوری را چونان ثروت‌اندوزی می‌پندارد یا همچون تکلیف‌ شب‌های خسته.


 

معرفی کتابی کاربردی برای نویسندگی
اینجای برنامه، آقای باقری کتابی را برای رشد مهارت نویسندگی معرفی کردند که بسیار کاربردی و پرمثال و لبریز از نمونه و تمرین است و در سه جلد، ابعاد مختلف این هنر را به خواننده آموزش می‌دهد: کتاب کار نگارش و انشا، حسن ذوالفقاری، سه جلد، نشر طوس.
معرفی کتاب کار انشا و نویسندگی در هقت‌سالگی ویراستاران


 

خواهران سمنانی شعر خواندند
خانم‌های کواکبیان شاعرند و شعر را خیلی هم خوب می‌خوانند. خیلی هم پایه‌اند: به‌اتفاق مادر فرهیخته‌شان، هم در تابستان در کارگاه‌های ما شرکت کردند و هم در پاییز به جشن ما آمدند! شعرشان را می‌شنویم:

شعرخوانی خواهران کواکبیان در جشن هفت‌سالگی ویراستاران


 

دکتر سیدفرشید سادات‌شریفی، از مونترآل، پیام صوتی فرستاد
آقای سادات‌شریفی محقق پسادکتریِ ادبیات فارسی و پژوهشگر دانشگاه مک‌گیل است و به‌جرئت، کامل‌ترین کارنامۀ ممکن ادبی را به‌تناسب سنّ خود دارد! تا خرداد۱۳۹۵، یعنی پیش از رفتن به کانادا، «ویراستاران» را در شیراز نمایندگی می‌کرد. در مونترال نیز در مدت سه‌چهار ماه، انبوهی برنامه و نشست ادبی برگزار کرده و جریانی پردامنه به راه انداخته است. پیام صوتی وی به جشن هفت‌سالگی «ویراستاران» را بشنوید:


 

تشکر از دو همسر!
حالا نوبت تشکر از دو نفر است که بار اصلی فشارهای کاریِ «ویراستاران» را در واقع آن دو به دوش می‌کشند: همسران آقای صالحی و باقری! این دو عزیز، با همۀ نبودن‌ها و درگیربودن‌های شوهرانشان، زندگی با دو فرزند را می‌چرخانند:
خانم آموزگار، همسر آقای باقری، کارشناسی حقوق را در دانشگاه تهران و کارشناسی‌ارشد حقوق محیط‌زیست را در دانشگاه شهیدبهشتی گذرانده‌اند. خانم جولایی، همسر آقای صالحی، کارشناسی‌ارشد حقوق دارند و سطح دو حوزه می‌خوانند و مترجم هم‌زمانِ انگلیسی و عربی‌اند. به‌واسطۀ درگیرشدنِ تمام‌وقت و تمام‌قد همسرانشان به «ویراستاران» حتی در روزهای تعطیل و شب‌ها و…، این دو بانو سال‌هاست که خودشان را تمام‌وقت و تمام‌قد صَرف جمع‌کردن زندگی و تربیت‌کردن فرزند کرده‌اند و موفقیت‌های ممکنِ پیشِ رویشان را رها کرده‌اند یا خیلی کمرنگ پی می‌گیرند؛ چون پشت جبهه را نگه داشته‌اند!

جشن هفت‌سالگی ویراستاران


 

نوبت عکس است!

اول، عکس با همکاران سابق و فعلی «ویراستاران»
همکاران ویراستاران در جشن هفت‌سالگی این مؤسسه

 

حالا، عکس با استادان و پیشکسوتان
عکس با استادان جشن هفت‌سالگی ویراستاران

بعد، عکس دسته‌جمعی، در فضایی محدود و به‌صورت فشرده
هفت‌سالگی ویراستاران

 


 

بعد هم کیک جشن
اثر بسیار خوشمزۀ قنادی انسی (تنوری)، با مدیریت آقای فیروزی‌فر داییِ همسر آقای باقری.
کیک‌ها و شیرینی‌های اینجا این‌قدر تازه و پرمزه است که به‌درخواست دوستان، نشانی‌اش را اعلام می‌کنیم:
خ پیروزی، روبه‌روی خ چهارم نیروهوایی، جنب پمپ‌بنزین، قنادی انسی (تنوری)، ۷۷۴۷۵۶۰۳

کیک جشن هفت‌سالگی ویراستاران

قنادی انسی تنوری

تشکر ویژه از چند عزیز:
خانم دکتر همتی برایمان گلی و گلدانی آوردند، بس دل‌آرا.
جواد کاظمی و خانم نصیری، دغدغه‌دار، مدیریت می‌کردند فضای جشن را. ساسان فضلی نیز.
عباس حق‌خواه عکس‌ها را گرفت. گمان می‌کردیم فقط خوب شعر می‌گوید.


 

بخش ویژه: بازی با کاغذ
خانم مشیری متخصص انواع بازی‌هاست: فکری، حرکتی، گروهی، راهبردی و… . در کارگاه ۱۲۸ ما آمد و در هریک از استراحت‌های تمام جلسه‌ها، یکی از این بازی‌ها را اجرا کرد و شرکت‌کنندگان را درگیر جذابیت آن بازی ساخت. در جشن هفت‌سالگی «ویراستاران» نیز با بزرگواری آمد و با شیرینیِ بازی اوریگامی، حُسن‌ختام جشن شد.
مشیری بازی اوریگامی در جشن هفت‌سالگی ویراستاران


و اما
در مشهد و اصفهان هم، هم‌زمان،
جشن هفت‌سالگی «ویراستاران» برگزار شد.
 

گزارش متنی و تصویری آن را از تارنمای نمایندۀ مشهد، سیدحمید حیدری‌ثانی، بخوانید.
http://heydarisani.ir/1911


 

 

زندگی بس زنده است
سختی‌اش آسان است
شرطش این است که عاشق باشی
مثل ما دل‌داده
کورِ دنیا و به عشقت بینا
باقری

65 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید

  • گزارش مبسوط و خواندنی بود. عکس های آخر مراسم را نگذاشتید

    پاسخ
    • سلام. گزارش را تکمیل کردیم.

    • ای کاش می شد، قلمتان را قرض گرفت و به همان زیبایی که شایسته تان است، سخن گفت. کلاس های شما همیشه منحصر و مفید و سرشار از انرژی است که نه تنها ویرایش و توجه به کلام در نوشتار و گفتار را بسیار دلنشین و ماندگار در ذهن ثبت می کند؛ بلکه الگویی ازاجرای درست مدیریت، خلاقیت و ارتباط موثر است.
      از خواندن گزارش لذت بردم. مثل همیشه کتابتی منحصر و خلاقانه

  • حسین باقری
    16دی 1395، 14:28

    سلام
    من فکر میکنم جزو اولین نفراتی بودم که توی ویراستان فعالیت داشتم. یه تجربه جدید و جالب بود برام و لحظات خوبی برام رقم خورد. درسته نتونستم فعالیتم رو ادامه بدم اما خب خیلی چیزا یاد گرفتم و تا الان به دردم خورد. متاسفانه روز جشن به دلایلی نتونستم خودمو به مراسم برسونم و از آقایان باقری و صالحی معذرت میخوام. انشاءالله با زحماتی که همه دوستان برای ویراستان می کشن، روز به روز موفق تر باشه و به جاهای بهتری برسه. در پناه امیرالمومنین علیه السلام باشید. یا علی

    پاسخ
  • محمدسرور رجایی
    16دی 1395، 14:29

    سلام و درود بر دوستان جانم جناب آقای صالحی و باقری و همۀ خوبانی که در جشن هفت سالگی ویراستاران حضور صمیمانه داشتند. لحظات فراموش ناشدنی را آن روز در کنار شما نازنینان نه تنها من، که دخترانم هم تجربه کردند. خاطرات شیرین آن جشن با شکوه، تا چند روز در خانۀ ما تکرار می‏شد. امروز هم یقینا وقتی با دخترانم از این گزارش خوب و صمیمی بگویم، عکسشان را نشان بدهم، باز هم به وجد خواهند آمد. باز هم از آن جشن به‏یاد ماندنی حرف خواهند زد. ما در خانۀ کوچکمان در جنوبی‏ترین نقطۀ تهران، امشب باز هم جشن خواهیم داشت. شادکامی‏ها و خوبی‏های روزگار همراه‏تان.

    پاسخ
  • سمیرا فتحعلی
    16دی 1395، 14:29

    سمیرا:
    سلام خداقوت. چقدر جالب که گزارش به این مفصلی و دقیقی منتشر کردید. همین همت شماست که تا الان در این وانفسای بی کاری و اوضاع خراب نشر پایدار مانده اید. الهی همیشه پرتوان و خستگی ناپذیر به راهتان ادامه دهید و ما هم در کنارتان، گاهی دور و گاهی نزدیک ذوقتان را بزنیم و به خودمان ببالیم که شاگردان استادانی چون شماییم.
    پایدار باشید.

    پاسخ
  • قدیانی
    16دی 1395، 14:34

    جناب باقری عزیز با قلم شیوایتان چقدر کامل نوشته اید. متاسفانه نتوانستم در این جشن همراهیتان کنم اما آنچنان گویا توضیح داده اید ،گویی در جشن بوده ام.
    مایه مباهات است که بنده در کلاستان حضور داشته ام و هنوز از برکت کلاستان بهره میبرم.
    شاد و سربلند باشید.

    پاسخ
  • مریم طلائی
    16دی 1395، 14:36

    در روزگارانی که کارمان شده سطحی‌گویی و هجوگویی، شادمانه خداوند را سپاسگزارم که “ویراستاران” را به من نمایاند تا بدانم در زمانی که می‌زیم، هنوز هستند آدمیانی که ژرفای کارشان برایشان ارزشمند و مهم است.
    امید آنکه در زادروزِ سال‌های آتیِ “ویراستاران” شاهد آن باشیم که زبانمان گرامی‌تر داشته شود و درست صحبت کردن و نگارش صحیح دغدغه‌مان باشد.
    “ویراستاران” گرامی، زادروزت خجسته و عمر طلایه‌دارانت در سلامتی دراز باد!
    با آرزوی روزهای پرسود و سلامتی برای دلسوزان فرهنگ کشورم و تمام دنیا…

    پاسخ
  • حسین حسینی‌نزاد
    16دی 1395، 14:38

    سلام. هفتمین سالگرد تولد ویراستاران را تبریک می‌گویم. از آن‌گونه جشن‌هایی بود که از دست دادنش برایم خسران بود. آرزو دارم جشن هفتادمین سالگرد را بگیرید.

    پاسخ
  • سوسن پوریا
    16دی 1395، 14:39

    سلام و عرض ادب و احترام
    حضور شما سروران گرامی
    پاینده باشید که صبورانه راهی را در پیش گرفته اید بس ارزشمند و درخور توجه
    و درود بسیار حضور استاد ارجمند جناب آقای باقری عزیز
    یا علی…
    جای منم واقعا خالی…

    پاسخ
  • ارش محرمی
    16دی 1395، 14:42

    من وقتی کارگاه ویرایش و درست‌نویسی را با ویراستاران گذراندم، شاید به دلیل تنبلی، فرصت نداشتم تا حسم را در تارنمایشان ابراز کنم. دوست دارم الان این کار را به مناسبت جشن هفت‌سالگی ویراستاران انجام دهم.
    بیشترین فایدۀ ویراستاران برای من این بود که من را به جملات و کلمات و تک‌تکِ علائم نگارشی حساس کرد و به آن‌ها ارزشی داد که بیش از تصور من بود. امروز حتی اگر درست‌نویسی را درست بلد نباشم، دست کم به آن بیشتر توجه می‌کنم و تلاش می‌کنم این را به اطرافیانم هم بگویم.
    امید که باهم سالروز هفتادسالگی و بیشتر از آن را جشن بگیریم. برقرار باشید دوستان.

    پاسخ
  • محمدصادق موسوی
    16دی 1395، 14:43

    إِنَّ الِهلالَ لَما رأیتُ نُمُوَّهُ
    أَیقَنتُ أَن سَیصیرَ بَدراً کامِلا.
    (تا هلال ماه را دیدم، یقین کردم روزگاری بَدر خواهد شد.)
    سال ها قبل، دو سالگی «ویراستاران» بود. سالی که «ویراستاران»، «فَطیم» شد و از شیر گرفته شد!
    و همان سال‌ها بود که با این مولودِ پر بار و آکنده از مطالب تازه و افق‌های جدید آشنا شدم.
    اینک هفت‌ساله شده… به کلاس اول رفته است… .
    و این معنایی جز امید ندارد
    معنایی جز درخشش خورشید ندارد.
    معنایی جز بارور شدن اندیشه‌ها ندارد.
    پیامی است برای نسل جوان، برای دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها… .
    منفذی برای حفظ سنگرِ زبان فارسی.
    ای کاش قدرش را بدانیم و بدانند… .

    پاسخ
  • زهره عباسیان
    16دی 1395، 14:43

    سلام
    خداقوت.
    گزارش دلنشینی بود. بدون تعارف از خواندنش لذت بردم. وصف لحظه‌به‌لحظهٔ جشن، حال و هوای مراسم را به‌خوبی به من منتقل کرد.
    آرزویم پایندگی و پیروزی روزافزون شماست.

    پاسخ
  • ابر و باد و مه و خورشید و فلک جوری در کار شوند که روز جشن در قم باشی و ثبت‌نام کنی و بعد، سرماخوردگی چنان از پا بیندازدت که بیفتی توی خوابگاه، دلت می‌سوزد. ولی خب! از گزارش برمی‌آید که برخلاف توصیه‌های شدید و اکید این حقیر، دُز فانتزیّت جشن پایین بوده! جای یک چیز هم خیلی خالی بوده: نوایی خوش که البته این غیبت، بی‌حضور من موجه است.
    جشن هشت‌سالگی را بی‌بروبرگرد در مشهد برگزار می‌کنید: هم هشت عدد امام‌رضاست، هم شما اولین کارگاه ویرایش و درست‌نویسی را در مشهد برگزار کرده‌اید و هم من دم دست خواهم بود! از امام‌رضا(ع) تشکر نکنید، سوسک می‌شوید ها!

    پاسخ
  • حجت محمدآبادی
    16دی 1395، 14:54

    با سلام و سپاس
    گزارش به‌حدی زیبا نگارش و آرایش شده که خواننده خود را در جمع گرم شرکت‌کنندگان حس می‌کند.
    با آرزوی موفقیت‌های روزافزون

    پاسخ
  • چه گزارش مفصل و پر و پیمانی بود. انگار که خود من هم آنجا بودم. ان شاالله روز به روز موفق تر از دیروز پیش روید.

    پاسخ
  • ف. نصیری
    16دی 1395، 15:06

    با سلام و خداقوت.
    از اینکه دیر متوجه این رویداد شدم خیلی ناراحتم.
    امیدوارم در جشن سال بعد حضور داشته باشم و اساتید پرتلاش ویراستاران رو ملاقات کنم.
    از اینکه با تلاش و همت مضاعف این مسیر پرمانع را به سلامت طی کردید بسیار خدا را شاکرم.
    از بودنتان و از گروهی‌بودنتان تشکر می‌کنم. این روزها گروهی کارکردن را هرکسی بلد نیست و سعه‌صدر می‌خواهد. احسنت.
    امیدوارم روزهای پیش‌رو شاهد رشد معنوی و مادی گروه باشیم و بتوانیم افراد بیشتری را با ویرایش و ویراستاران آشنا کنیم.
    یا علی.

    پاسخ
  • بوداقی
    16دی 1395، 15:06

    خدا قوت
    آرزو می‌کنم تمام رویاهای ویراستاران تحقق پیدا کند.

    پاسخ
  • ديلمقاني سميرا
    16دی 1395، 15:17

    به به چه گزارش شيريني،
    تمام جزئيات آن را خواندم، از اظهار لطف شما هم سپاسگزام.

    آقاي باقري گرامي ياد كلاسهاي شما هميشه در ذهنم هست. زحمتهايي كه شما و همكاران دلسوز ديگر از جمله آقاي صالحي گرامي در اين سالها كشيده ايد بر هيچ يك از همكلاسي ها پوشيده نيست.
    خيلي دلم ميخواست ميتوانستم بيام حضوري با شما جشن بگيريم كه متاسفانه نشد.

    سپاس فراوان از مهرتان
    پاينده باشيد
    و موفقيتهاي بيشتر و بيشتر پيش روي گروه ويراستاران واقعا حرفه اي پارس باشد.
    با احترام
    سميرا ديلمقاني

    پاسخ
  • فاطمه باباشاهی
    16دی 1395، 15:49

    سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان و سروران به ویژه استادان گرامی جناب آقای باقری و صالحی عزیز.
    گزارش مفصل و جالبی بود و مصداق این بیت حافظ:
    حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
    وان یکاد بخوانید و در فراز کنید
    برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون داشته و بسیار خوشحالم که به جمع حامیان و حافظان زبان اصیل فارسی پیوسته ام. پیروز و سربلند باشید.

    پاسخ
  • آهو مدیحی
    16دی 1395، 16:10

    سلام، آقای باقری عزیز. افسوسم صدچندان شد که شریک شادی بزرگتان نبودم. گزارشی کامل، دلچسب و برانگیزاننده بود. امیدوارم همیشه چون اکنون سرفراز، پاینده و پویا باشید. حتما از محضرتان کسب دانش خواهم کرد.

    پاسخ
  • سمیم نور
    16دی 1395، 16:16

    سلام و عرض ادب
    بسیار گزارش دقیق و جالبی بود.
    هفت سالگی برای یک کودک نقطهٔ عطفی‌ست که وارد فضای کتاب و دانش می‌شود.
    امیدوارم هفت‌سالگی ویراستاران هم نقطهٔ عطفی برای دستیابی به اهداف عالی‌تان باشد.
    کامیاب باشید.

    پاسخ
  • مهرداد عبادی
    16دی 1395، 16:27

    سلام!
    عجب گزارشی! خواندن این گزارش آراسته و ویراسته، به اندازه حضور در خود جشن برایم جذاب بود!
    درود بر پرچم‌داران ویرایش و دغدغه‌مندان درست‌نویسی زبان فارسی!
    امیدوارم روزی هفتادسالگی “ویراستاران” را جشن بگیریم.
    در پناه پروردگار، راهتان هموار، گام‌هایتان استوار

    پاسخ
  • فاحا پروانه
    16دی 1395، 16:35

    در این محفل، سخن باید به جز سعدی نیاراید
    سلام و عرض تبریک
    با چنین گزارشی مفصل و دلچسب، نمی‌شود نوشت «ما در جشن نبودیم!» که از گرما و روشنایی صفا و صمیمیت دوستان، دلگرم و روشن شدیم. به امید روزی که خاص و عام اهالی این مرز و بوم، هم‌دغدغهٔ ویراستاران، «بگویند» و «بنویسند» و «بدانند».
    آرزومند سربلندی و سرسبزی و سلامتی شماییم و در اندیشه که همچنان یکدل، کوشا،صمیمی، پویا و مخلص باقی بمانید.
    آمین

    پاسخ
  • هیثاعامری
    16دی 1395، 16:42

    درود و سپاس فراوان برای فرصتی که توانستم از آن بهره گیرم.
    امیدوارم روزبه‌روز خانوادۀ ویراستاران، پرعضوتر و فضای آن چون پیش، سلامت بماند.
    از سویی خوشحالم برای دیدن و خواندن لحظه‌هایی که سپری شد و از دیگر سو غمگین که از نزدیک بهره نبردم و چاره‌ای نیست جز این حسرت را آرام‌کردن، با وصف العیش نصف العیش.
    باقی‌اش بماند برای دل سوخته‌ام… پایدار باشید و توانا، در پناه مهر.

    پاسخ
  • سعید متین
    16دی 1395، 16:54

    سُختگی پارسی بسته به ویرایش است
    سَختی ویراستن مایهٔ فرسایش است
    پس حق ویراستار درخور افزایش است
    هر که مخالف بُوَد، دشمن ویرایش است
    دشمن ویراستن: دشمن روح زبان

    عنصر کژتاب‌ساز از سخنان دور به
    رای پس از فعل حذف با قلم زور به
    حشو قبیح از کلام رانده و منفور به
    واژه‌ی تازی هم از واژه‌ی مهجور به
    غایت ویراستار: نثر درست و روان

    گرتهٔ بد در زبان موجب بد‌چهری است
    گاه ز ناچاری و گاه ز بی‌فکری است
    گاه ز کم‌کوشی و گاه ز بی‌مهری است
    گرچه همین گرته از شعر منوچهری است
    گرته از ایرانیان، به که ز بیگانگان

    این نیک‌پی زاد‌روز فرخ و فرخنده باد!
    پایه و بنیاد‌تان محکم و پاینده باد!
    پارسی از انگبین تا ابد آکنده باد!
    هر که به ویراستن بسته کمر زنده باد!
    باقری و صالحی، کاظمی و دیگران

    پاسخ
  • وقتی گفتین جشن هفت سالگی ویراستاران است،
    احساس کردم فرزندتان بزرگ شده و مرحله کودکی را پشت سر گذاشته است.

    پاسخ
  • معصومه عدالت پور
    16دی 1395، 18:36

    سلام آقای باقری
    سپاسگزارم. جشن باشکوهی برگزار کرديد. تبریک میگم خدمتتون. خوشحالم می بينم دوستانی که روزگاری را کنارشون سپری کردم و از نزدیک شاهد تلاش و دغدغه شبانه روزی آنها بودم، اینقدر موفق و سربلند هستند. انشاءالله همین طور سال به سال رو به صعود و موفقيت گام برداريد.

    پاسخ
  • نسرین سعیدی
    16دی 1395، 18:48

    بسیار عالی
    موفق و سرافراز باشید

    پاسخ
  • عرفان برقبانی
    16دی 1395، 19:42

    سلام
    حسرت نیامدنم دوچندان شد با این گزارش خواندنی!
    امیدوارم گزارش جشن هفتاد سالگی ویراستاران رو جشن بگیریم.
    خیلی دلم براتون تنگ شده…
    ان‌شاءالله همیشه این‌چنین سرفراز و پویا باشید.

    پاسخ
  • علمایی
    16دی 1395، 20:53

    از اینکه در چنین جشنی در کنار شما پرانرژی‌ها نبودم غبطه می‌خورم و به شما خدا قوت می‌گویم.
    زحمات شما مقبول درگاه پروردگار

    پاسخ
  • مینا کارگر
    16دی 1395، 21:57

    درود بر شما که در عرصه فرهنگ کوشش می کنید برای شما آرزوی به روزی و برای خودم توفیق حضور در جمع شما را دارم.

    پاسخ
  • احسان قدمی
    16دی 1395، 22:43

    سلام و درود
    گزارشتان بسیار زیبا و جالب بود،
    ممنون که ما جاماندگان را هم در جشن سهیم کردید.
    تبریک فراوان،دست مریزاد و خداقوت!
    پیروز و برقرار باشید…

    پاسخ
  • معین پایدار
    16دی 1395، 22:58

    گزارشی این‌چنین پروپیمان و بسامان را اگر صرفاً «گزارش» بنامیم، بی‌انصافی‌ کرده‌ایم! «لحظه‌نگاشت» شاید شایسته‌ترش باشد؛ اما لحظه‌نگاشت هم زمانی شایان می‌بود که فقط به خودِ جشن می‌پرداخت. این لحظه‌نگاشت حتی پیشاجشن را هم دربرگرفته و آن را در خود گنجانده. آفرین! آفرین به این‌همه ریزبینی و تیزبینی!
    بالندگی روزافزون «ویراستاران» چه‌بسا گواهی است بر کارامدی خرده‌دستگاه‌های مردمی درقیاس‌با ابَردستگاه‌های دیوان‌سالار و پرطمطراق حکومتی. آنچه تاکنون در ویراستاران دیده‌ام آمیزه‌ای بوده از دقت‌های بجا و گاه وسواس‌گونه‌ای که از میل به پویش مایه می‌گیرد و کوشش‌های پیوسته و پایسته‌ای که برای بهینگی و روزآمدی صرف می‌شود.
    پایدار باشید، پایدار

    پاسخ
  • هاله بادینده
    17دی 1395، 12:32

    سلام وعرض ادب …
    هفت ساله که میشوی انگار پا به دنیای جدیدی می گذاری … ارزو می کنم در دنیای ویراستاریتان پا به عرصه های جدیدتری بگذارید …هوشیارتر از قبل،شادتر و پر جوش وخروش تر
    ….پاینده باشید …. تولد هفت سالگی تان مبارک باد

    پاسخ
  • نسرین السادات ذوالفقاری
    17دی 1395، 12:48

    پدر که باشی یا که مادر
    7 سالگی فرزندت طعم دیگری دارد
    طعم خوش دوباره زیستن، از نو زیستن، بهتر زیستن
    7 سالگی ویراستاران عزیز مبارک.

    پاسخ
  • شاگرد تنبل و حرف گوش نکن محمد رشیدی
    17دی 1395، 13:23

    بالقلم وما یسطرون
    شاید امروز پنجمین یا ششمین کتابم را ویرایش و صفحه آرایی کردم
    در هرجایی که نیاز به نشانه ای داشت به یاد شما بودم
    خاصه در جایی که می خواستم آن را هدیه کنم
    تمامش پیشکش زحمت های شما

    پاسخ
  • شهرابی
    17دی 1395، 15:07

    سلام و سلامت
    گزارش جلسه، دوست داشتنی بود و حتماً خود جلسه، دوست داشتنی تر.
    کیکش هم شیرین بود؛ خوشا به کام آنان که خوردندش.
    مبارک باشد؛ هفتادساله شود إن شاء الله.

    من دغدغۀ ادبیات و ویرایش ندارم؛ اما برای دغدغه هایی که دارم، درست نوشتن و خوب نوشتن، مطلوب ضروری ام است.
    جمع ویراستاران، این دغدغه را خوب می فهمد و آنجا که همه می گویند چه فرقی دارد چطور بنویسی، اینجا بوی آشنایی می دهد.
    خدا یارتان؛ پایدار باشید.

    پاسخ
  • عارفه نژادبهرام
    17دی 1395، 17:08

    سلام و درود
    بسیار عالی گزارش کرده بودین؛ مثل همیشه
    آرزوی موفقیت و پیشرفت هر چه بیشتر

    پاسخ
  • افسانه دهکامه
    17دی 1395، 20:27

    من حدود یک سال است که هروقت بخواهم برای کسی تعریف بکنم که در این مملکت هم به خدا می شود «کاری» کرد و موفق شد، گروه ویراستاران را مثال می زنم. اول هم می گویم که دو جوان که فکر نکنی زیاد با ما تفاوت سنی دارند، به جای شکوه کردن و غرزدن طرحی نو در انداختند و کاری کارستان کردند. به محض اینکه تقی هم به توقی خورد ناامید نشدند؛ به خصوص که در حوزه فرهنگ هم قدم گذاشتند. بعد هم که موفق شدند و در راهشان قابت قدم، کم کم دست جوان های زیادی را که مثل خودشان آرزوهای دور و درازی در سر داشتند، گرفتند و همراه خودشان کردند. همیشه هم این مثال را با افتخار می زنم و می خواستم بدانید که مایه افتخار من هستید.
    من همان یک نفری هستم که از اصفهان آمدم، یکی از آن هایی که در سرما منتظر ون ماندند، یکی از آن ها که صندلی نزدیک بود گیرشان نیاید، یکی از آن ها که در عکس حضور ندارند و یکی از آن ها که مجبور شدند زود برگردند، ولی به خاطر گروه ویراستاران، به خاطر اعضای شریف این گروه بزرگ ، تمام این ها را به جان خریدم و اصلا هم اذیت نشدم و حتی این ها برایم خاطره هم شد. تمام کسانی را که از طریق گروه ویراستاران شناختم، چه آن ها که در تهران هستند و چه آن ها که در اصفهان حضور دارند، از دوستان بسیار خوب من شدند. این عزیزان بدون شک، در ذهن من بسیار شریف و بسیار بزرگوار می مانند و خواهند ماند.
    در ضمن به یک نکته باید حتما اشاره کنم و آن هم این است که خانواده محترم آقای صالحی بسیار بسیار شبیه هم بودند و من در تمام مدت برنامه متعجب از این قضیه و جل الخالق گویان، محو این عزیزان بودم. خداوند حفظشان کند.
    کشک بادمجان برنامه عالی بود و دوست من هم که برای بار اول گروه ویراستاران را می دید بسیار تعریف کرد و از برنامه راضی بود.
    جای دوستانی که نتوانسته بودند تشریف بیاورند، مثل خانم خیریه و خانم فیروز و خانم شاد بسیار خالی بود.
    ممنونم از شما.

    پاسخ
  • یاسمن فدایی
    17دی 1395، 22:40

    هفت سالگی ویراستاران مبارک.
    خوشحالم از اینکه در دوره آموزش درست نویسی ویراستاران شرکت کردم که کلاس درسی بود پویا با مطالبی مفید، جامع و کاملا کاربردی. ممنون از شما برای این تلاش دلسوزانه و صادقانه در عرصه فرهنگ.
    عشق و علاقه شما به کارتان ستودنی است.
    پاینده باشید.

    پاسخ
  • سعیده‌سادات حسینی
    17دی 1395، 23:23

    حسِ خوبِ بودن جزو تشکیلاتی که منظم و سرشارازعلاقه کار می‌کند، با خواندن این گزارش، دوچندان شد. برسرِپا ایستادنِ عزتمند و مستدام و موفقی را برایتان آرزومندم.

    پاسخ
  • س. م. س.
    17دی 1395، 23:29

    انصافاً گزارشگریتان هم، مثل کردار و رفتارتان، آدم رو به یاد آقای فردوسی‌پور، می‌اندازد، آقای باقری!
    دست مریزاد و خداقوت.
    شما هم مثل ایشان که در حوزهٔ ورزش، نوآور بودند، در حوزهٔ فرهنگ ویرایش، تحول ایجاد کردید.

    پاسخ
  • حسنیان
    18دی 1395، 10:07

    چه راست گفت که «خوکردگی بتر از عاشقی است»!
    گرفتارانِ عادت دچار بلایی سخت و خاموش‌اند.
    البته مرز ظریفی است میان حفظ پیوستگی و نادچاری به عادت.
    راستی هم شکر و شادی می‌خواهد که از این بند، خوش رهیده‌اید.
    برای هرآن‌کسی که در این روزگار، حصار عادت را به‌صواب‌و‌سلامت شکسته باشد، شکر می‌گویم و شادی می‌کنم و پایداری می‌طلبم. شما که جای خود دارید!
    امید که روزگارتان همیشه به‌رهایی بگذرد.

    پاسخ
  • سلام
    همه از آنچه بر صحنه بود گفتند و به حق گفتند
    دست مریزاد
    هیجان‌انگیز‌ترین بخش اما برای من، پشت صحنه و گزارش فوق‌العاده آن بود
    ممنون ممنون، که دستمونو گرفتین و به پشت صحنه بردین و صمیمانه آنچه گذشت از اولِ اول تعریف کردین و حتی نشونمون دادین؛ تخته‌سفید که معرکه بود و سایر جزییات…
    این کار بی‌نظیرتون واسم خیلی آرامش‌بخش بود چون باور کردم که در برنامه‌ریزی حتی خوبان هم دغدغه دارند و باید از انتظار ۱۰۰درصدی کوتاه بیام
    بخش تشکر از دوهمسر، عالی و مثل همیشه خوی حق‌شناسی شما رو نمایاند
    حیفم اومد مجریگری خانوم تهرانی نازنین رو ندیدم و زیارتشونو از‌ دست دادم
    و بخش‌های شیرین دیگه البته
    آها راستی واسه کلمه نوزاد هنوز تعریفی ندارین؟
    نوزاد کمتر از یکسال؟(لبخند)
    آرزو می‌کنم جشن‌های بعدی ویراستاران مردمی بشه و مردمان زیادی با شما شادمانی کنند. آمین

    پاسخ
  • سمیرا حلاجیان
    18دی 1395، 21:29

    روزهای عمر می گذرد و این جمله کلیشۀ همیشگی زندگی ماست که یا کلامی بیانش می کنیم در قالب نصیحت یا تسکین روح خود یا عملی زندگی اش می کنیم، از طی کردن صبح تا شب و شب تا صبح.
    جوهریۀ این گذر عمر شاید جاودانگی است که ماندگاری می آورد. حرکت شما یعنی همان جوهریۀ گذر عمر که جاودانه است و ماندگار، چه در روح افرادی که شاگردی کردند و شما استادشان بودید، چه در بطن متن هایی که ویرایش کردید تا چشم نواز چشمان مخاطبان باشد.
    پایدار باشید و موفق

    پاسخ
  • وای که چقدر خوب بود این گزارش برای منی که حالا از برازجان می‌تونم شما را دنبال کنم. چقدر خوب بود که همه آمدند و خانواده بزرگ ویراستاران، همراه با پدربزرگ‌ها و نوه‌ها و کلی از برادر و خواهرهاش دور هم جمع شدند. واقعا خوشحال شدم با خوندن این کلمات… واقعیتش جاهایی از متن قلبم به تپش افتاد از شدت ذوق… چقدر دوست دارم باز هم کنارتون باشم…

    ویراستاران! همین‌طور خوب بمون… حالا حالاها کار داری…

    پاسخ
  • تبریک می‌گم.
    هم کارنامهٔ بارزی ساخته‌اید و هم گزارش پروپیمانه‌ای برای جشن.
    ۷ عدد مهمی است. تا دلتان بخواهد ۷ تایی مهم داریم. از ۷ رنگ رنگین‌کمان بگیر تا ۷ خان رستم.
    انرژی عدد ۷ بر «خرد درون» استوار است.
    راه مهم و باارزشی را شروع کرده‌اید. موفقیتتان را آرزو می‌کنم.

    پاسخ
  • نیلو فر
    19دی 1395، 13:50

    سلام
    همیشه بودن ها و البته چنان هم شایسته، باعث خرسندی است.
    گزارشی مبسوط همچون درس جدیدی از ویراستاران
    سپاسگزارم
    پاینده و برقرار باشید

    پاسخ
  • به خودم می‌بالم از بودن با این جمع و در کنار این جمع پرشور و باصفا و کوشا

    پاسخ
  • پدیده ترابی
    19دی 1395، 21:41

    احساس غرور می کنم.
    هفت سال تلاش هر دو.بزرگوار ستودنی است. من ناظر همت، ایده، تلاش و انگیزه شما بودم. به خود می بالم در نقطه خوبی ایستادید و این راه ادامه خواهد داشت.ارادتمند

    پاسخ
  • مژده همتى
    20دی 1395، 14:18

    سلام
    در زمانِ تحصيلم در مقطع ارشد، يكى از اساتيد حرفى زد كه براى من بسيار اثرگذار بود؛ روز زاده شدن نميتواند مبدأ خوبى براى جشن تولد باشد، جشن و شادمانى هنگاهى ست كه رشد كرده باشيد، و به گمان من شما مصداقِ درست اين تعريف بوديد، گلى كه آوردم، يادآورى بود از روزهاى خوب و پرثمرى كه در كنارِ شما گذراندم، برقرار باشيد.

    پاسخ
  • محمدحسین فیروزی فر
    21دی 1395، 16:08

    سلام من فکر میکردم ویرایش کار راحتی است ولی هنگامی که شما را میدیدم که با چه پشتکار وسختی های کار ومسافرت های مکرر ودور از خانواده مشغول فعالیت هستید به اهمیت کارتان پی بردم وبه شما دست مریزاد گفتم امدوارم همیشه موفق وموید باشید

    پاسخ
  • زهرا مشیری
    22دی 1395، 17:02

    به نام خداوند مهربان
    سلام به دوستان خوب مجموعه ویراستارن
    تجربه همراهی با ویراستاران آن قدر برایم دلپذیر بود که نتوانستم بدون سپاسگزاری این صفحه را ترک کنم.
    به امید روزهای بالنده‌تر برای تمامی دوستداران شکوفایی اندیشه‌ها

    پاسخ
  • فائزه امین الرعایائی
    22دی 1395، 23:52

    سلام
    تولدتان بر زبان فارسی و بر فرهنگ ایران و بر ما مبارک!
    چیدن هر شاخه گل از گلستان علم و دانش، عطری تازه به مشام جان انسان رسانده و دریچه‌ای نو به چشم‌انداز جهان می‌گشاید. آشنایی با ویرایش برایم چنین بود و «ویراستاران» نردبانی در رسیدن به این چشم‌انداز.
    گزارش‌تان، چون همیشه، بسیار گرم و زنده بود و با خواندنش خودم را آنجا احساس کردم.
    توفیق روزافزون و ماندگاری‌تان را در شاهراه خدمت و آموزش آرزومندم.

    پاسخ
  • جواد لطفی
    23دی 1395، 13:43

    یا لطیف
    زمانی که شنیدم ویراستاران می‌خواهند جشن هفت‌سالگی برگزار کنند، این پرسش در ذهنم شکل گرفت که چرا هفت‌سالگی؟! چرا مثلا دَه نباشد؟
    بگذریم که ممکن است برگزاری چنین جشنی تاکنون مقدور نبوده و گزینش عدد هفت، عددی که پیشینۀ تاریخی و تقدسی دارد، انتخابی تصادفی باشد، اما آن را به فال نیک گرفتم و با استحسان شخصی مقدسش شمردم.
    گفتم چه خوب است جامعۀ ویراستاران که این اندک نیز افتخار عضویت آن را دارم، به یُمن تقدس عددی و هم‌اندیشیِ خجسته، خود نیز مبارک شوند و نگاهی دوباره در خود بیندازند.
    شایسته است بدون بزرگ‌بینی و اتکای به نفس، عزت خود را باور کنیم و با اعتماد به نفس داشته‌هایمان را سپاس گزاریم و بر فرهیختگیِ خود بیفزاییم. البته خاستگاه چنین لطفی، ذات لطیف و کریم حضرت حق است که هم زیباست و هم زیبادوست.
    می‌دانیم که ویراستاری، هم درست‌نویسی است و هم زیبانویسی؛ زیرا در ذات درست‌نویسی، زیبایی است و با هر درست‌نویسی، زیباییِ متن فزون‌تر می‌شود. از آن سو، زیبایی پرتوی از جمال مطلقِ حضرت جانان است. خداوند می‌پسندد زیبا بیندیشیم، زیبا بگوییم و زیبا بنویسیم و در یک کلام، زیبا زندگی کنیم.
    اگر این نگاه در ذهن و ضمیرمان جا خوش کند، ویراستاری را ارزش می‌نهیم؛ چرا که با ویراست متن به حضرت جانان نزدیک می‌شویم؛ غرض از خلقت ما، قرب به صفات باری‌تعالی است، او جمیل است و درست‌نویسی نیز زیبایی.
    به امید همدلی بیشتر

    پاسخ
  • جواد لطفی
    23دی 1395، 13:44

    خدا را شکر بر وجود شریفتان

    پاسخ
  • فرزانه خسروی زاده
    24دی 1395، 15:49

    سلام.
    از اولین برخوردم با ویراستاران کلاهم رفت توی کلاهشان!
    و این اتفاق غریبی است اما قریب که با هر کسی اول کار دعوایم شده، بعد مریدش شده ام!
    قضیه از این قرار بود که شروع دوره ای را اعلام کرده بودند که تقریبا مثل همیشه مصادف بود با تعطیلی و عیدی…
    از قبل برای این تعطیلی برنامه سفر داشتم، از طرفی هم چند دوره می گذشت که قصد شرکت در کلاس ها را داشتم و چون کلاس ها هم زمان با تعطیلی و جشنی شروع می شد، نتوانسته بودم شرکت کنم.
    سفر را لغو کردم و در زمان و مکان موعود(خیابان لارستان اگر اشتباه نکنم) حاضر شدم؛ هیچ کس نبود!
    زنگ زدم به شماره همراهی که بعدها شماره همراه استادم شد و کلی گله کردم از این که بی تعهدید و بر نامه ریزی ندارید و سر کار می گذارید و… خلاصه تلافی سفر نرفته را سر آقای باقری عزیز درآوردم.
    باری پی گیری و تماس های مکرر و شروع دوره با تاخیر:
    و از این جا من کاربردی ترین کلاس زندگیم را گذراندم، نه تنها از این جهت که درست نویسی زبان مادریم را می آموختم،بلکه به این دلیل که “دغدغه ها حقیقی بود”.
    موضوع درست نویسی بود، نه پول!
    درست نویسی؛
    نه ایزو دوهزاروچند،
    نه رتبه و پایه،
    نه تعداد مخاطبان تارنما و کانال!
    و از دل برآمده هایی که بردل نشست…
    در این سال ها ارتباطم را کم و بیش حفظ کرده ام، اما افسوسم از کم بودن ارتباط را نیز!
    و امسال به بهانه جشن هفت سالگی علیرغم روز تعطیل بودنش(دوباره!) به دیدن کسانی رفتم که حرفشان حرف است و دغدغه هایشان راستین،هرچند سرشان شلوغ باشد و فرصت گپ و گفتی نباشد…
    ممنونم به خاطر اهمیتی که برای کارتان و مخاطبانتان قائلید و ممنونم برای خاطراتی که تجدید کردید و خاطراتی که آفریدید؛ عطر نرگس در دامنه وسیع یادآوری هایش، از این پس یاد ویراستاران را هم گنجانده است.
    پایدار باشید.

    پاسخ
  • اسماعیل مطلوب‌کاری
    24دی 1395، 19:55

    زمستان 92 بود که به پیشنهاد استادی گرامی در کلاس های ویراستاری موسسه ویراستاران شرکت کردم. آشنایی با دوستان گرامی آقایان باقری و صالحی باعث شد تا در دوره ورد هم شرکت کنم. از دوره ویراستاری بسیار آموختم؛ اما اقرار می‌کنم که دوره ورد بیشتر به کارم آمد. شاید به این علت که از قدیم بین بنده و دستور زبان فارسی چندان انس و الفتی برقرار نبود و صد البته تقصیر از جانب بنده. ای کاش دوستان ویراستاران آستین بالا می‌زدند و همچون دوره آموزش ویراستاری، جزوه‌ای برای کلاس های ورد تهیه می‌کردند. امید که موسسه‌تان 120 ساله شود و سایه دوستان گرامی بر سر آن پایا بماند. ایدون باد ایدون‌تر.

    پاسخ
  • امین ف
    25دی 1395، 17:57

    سلام به بروبچه‌های ویراستاران و اساتید گلم حج مهدی صالحی و حج مهدی باقری
    خیلی دوست داشتم بیام، ولی کسالت مانع تجدید دیدار دوستان شد.
    منم از همین دوره ۱۰۰ کتابخونه ملی ویراستاران استفاده کردم، هرچند قبل از اون تو مشهد دوره خبرنگاری از محضر اساتید استفاده کرده بودم
    خیلی چیزها از این برزگوران یاد گرفتم اما ویراستار نشدم. بگذریم،‌واقعا مثل آقای باقری و صالحی معلم کم دیدم که شوق به یاد دادن درشان می‌جوشد، شاید به زحمت دو نفر،‌ خداوندگار برای جامعه کتابخوان و کتاب‌نخوان ایران حفظتان کناد.
    از دوره ویرایش جذابتر، دوره نگارش بود. به همه دوستان درگیر نوشتن توصیه می‌کنم، حتما در این دوره هم شرکت کنند.
    ما که نه ویراستار شدیم، نه نویسندذه؛ فقط حرص از متن غلط برایمان یادگار ماند.
    به خودشان هم گقته‌ام؛ امتیاز این موسسه استقلال آن است، نه دولتی ست، نه پولکی. امتیازی که حریت می‌آورد و سبکبالی
    پیروز و سربلند در پناه خداوند منان

    پاسخ
  • سلام،
    خیلی دوست داشتم به جشن بیایم! اما متأسفانه نتوانستم.
    خوشبختانه این گزارش اینقدر خوب نگاشته شده بود که بودن آنجا را برایم تجسم کرد.
    آرزوی بهترین‌ها را برای گروه ویراستاران دارم.
    به امید جشن ۷۰ سالگی ویراستاران

    بعضی تجربه‌ها خاص‌اند و ماندگار.
    لحظه‌ای عمیق.
    آشنایی با ویراستاران از این جنس است.

    پاسخ
  • خدیجه ادهم
    28دی 1395، 00:26

    سلام
    ثانیه به ثانیه جشنتان مثل کلاس‌هایتان پربار بوده است.
    خوش به سعادت آنهایی که آنجا بوده‌اند.
    گفتنی‌ها را دوستان، پیش‌تر گفته‌اند. فقط یک جمله:
    زیباترین قسمت برنامه‌تان قدردانی از همسرانتان بود.
    پیروز باشید.

    پاسخ
  • مريم پورثاني
    2بهمن 1395، 17:42

    سلام. از صميم قلب هفت سالگي “ويراستاران” را تبريك مي‌گويم. روز جشن تهران نبودم ولي از خواندن اين گزارش كامل و دقيق و مصور لذت بردم. كاري كه در سازمان‌هاي عرض و طويل با بودجه و تعداد قابل توجهي نيروي انساني كمتر انجام مي‌شود. دوستان دست‌اندركار “ويراستاران” در اين هفت سال نشان داده‌اند كه درست‌نويسي و زيبا‌نويسي باور قلبي آنهاست و براي باور قلبي خود چالاك و چابك تلاش مي‌كنند، خسته نمي‌شوند و غر نمي‌زنند. هزاران آفرين به اين روحيه و نشاط علمي و پژوهشي! اميدوارم عمر “ويراستاران” همانند قامت شمس تبريزي دراز باشد و جشن هفتاد سالگي و هفتصد سالگي او را با شكوه‌ هر چه تمام‌تر برگزار كنيم.

    پاسخ
  • در این فرسته نوشته‌اید: هیچ چیزی. لطفاً نیم‌فاصله‌اش را اصلاح کنید.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پُر کردن این بخش الزامی هست
پُر کردن این بخش الزامی هست
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست